هرساله بسیاری از کسب وکارها میلیاردها دلار برای تبلیغ در فیس بوک و اینستاگرام هزینه می کنند. اگر سرعت سرمایه گذاری تبلیغاتی در حوزه های آنلاین به همین ترتیب پیشروی داشته باشد، تا سال ۲۰۱۹ فقط در آمریکا ۱۷٫۳۴ میلیارد دلار هزینه تبلیغات آنلاین خواهد بود.
این رقم شگفت انگیز پرسش های زیادی را در ذهن مخاطب ایجاد می کند. به عنوان مثال، چرا این مقدار هزینه اثربخش و رو به افزایش است؟ پاسخ را باید در امکانات فراوانی که این فضا به بازاریاب ها و طراح های تبلیغات می دهد، جست وجو کرد. در حقیقت شبکه های اجتماعی به صاحبان کسب وکار امکان کنترل کامل روی مخاطب و دسترسی آسان به مخاطب هدف را می دهد. با این حال همگام با امکانات بیشتر در زمینه کنترل مخاطب نیاز به تأمل از سوی بازاریاب ها نیز بیشتر می شود. در واقع در چنین فضایی دیگر صحبت از بازاریابیتوده ای قابل دفاع نیست.
برهمین اساس باید به سوی انتخاب مخاطب ایده آل و طراحی بهترین استراتژی به منظور دستیابی به آنها حرکت کنیم. به دلیل اهمیت این موضوع در این مقاله «لورن سلدِن» به بررسی چگونگی استفاده از ابزارهای هدف گذاری مخاطب در شبکه های اجتماعی به منظور دستیابی به مخاطب مورد نظر خواهد پرداخت.
گام اول: جمع آوری اطلاعات
گردآوری اطلاعات پیرامون مخاطب هدف یکی از مهم ترین ابزارها در راستای شناخت هرچه کامل تر از میزبان های تبلیغاتی مان است. برخی از سازمان ها اطلاعاتی طبقه بندی شده در مورد مشتریان شان دارند. این امر معمولا در شرکت های نسبتا بزرگ و با سابقه مرسوم است. اگر به هر دلیلی چنین اطلاعاتی را در دست ندارید، تلاش برای گردآوری آن به هزینه اش می ارزد.
پس از دسترسی به اطلاعات طبقه بندی شده باید مشتریان و مخاطب های دارای ویژگی موردنیاز در کمپین تان را انتخاب کنید. استفاده از این نوع اطلاعات نه تنها در زمان و هزینه های بازاریابی صرفه جویی خواهد کرد، بلکه تأثیرگذاری فعالیت مان را نیز تضمین می کند.
در این مرحله در صورت وجود اطلاعات کار نسبتا راحت خواهد بود. با این حال در صورت فقدان چنین مدارکی باید راهکار مناسب را برای تولیدشان انتخاب کرد. در این راستا بهترین راهکار توجه به معیارهای مخاطب ایده آل پروژه تبلیغاتی مان است. همچنین تصویرسازی مخاطب به همراه مشکلات و دغدغه های روزمره اش اهمیت فراوانی دارد. به این ترتیب تا حدودی امکان پیش بینی نحوه عملکرد مخاطب هدف مان فراهم می شود.
در مرحله بعد، باید ویژگی های موردنظرمان را به صورت دقیق و وسیع تر ترسیم کنیم. به عنوان مثال علاوه بر ویژگی هایی نظیر نیاز به محصول مورد تبلیغ باید مخاطب را از نظر سن، جنسیت و محل سکونت نیز تقسیم بندی کرد. در صورت امکان آگاهی از سلیقه شخصی و همچنین شبکه اجتماعی که بیشتر از آن استفاده می کنند نیز مفید خواهد بود.
در نهایت باید نحوه کمک رسانی محصول مان به مخاطب را مدنظر قرار دهیم. به عبارت بهتر، تمام فرآیند تبلیغات در راستای رفع نیاز مخاطب است. حال اگر این نیاز اصلا وجود نداشته باشد، هزینه های ما بی نتیجه خواهد ماند. یک راهکار ساده در زمینه دستیابی به مخاطب هدف مشاهده و تحلیل نحوه فعالیت سایر رقباست. براین اساس در کسب وکار خود فعالیت تبلیغاتی آنلاین یک یا دو رقیب تان را زیر نظر بگیرید. نحوه طراحی مطالب، شبکه های اجتماعی مورد استفاده و همچنین هشتگ های آنها به شما کمک شایانی در شناسایی مخاطب هدف خواهد کرد.
گام دوم: انتخاب استراتژی مناسب برای شبکه های اجتماعی مختلف
اگرچه کمپین های تبلیغاتی در راستای تحقق یک هدف ساده و مشخص توسعه می یابند، با این حال آگاهی از شبکه اجتماعی مناسب برای جلب مشتری به همین آسانی ها نیست. در اینجا باید به تفاوت سلیقه و سطح نیازهای کاربران هرکدام از شبکه های اجتماعی توجه کرد. به عنوان مثال، کاربران لینکدین بیشتر علاقه مند مطالعه مقاله های تخصصی پیرامون حوزه های مختلف کسب وکار هستند. در سوی مقابل، کاربران اینستاگرام اصولا با هر پستی که دربرگیرنده مطلب طولانی باشد، مشکل دارند. برهمین اساس انتخاب شبکه اجتماعی مناسب برای پیگیری فعالیت تبلیغاتی اهمیت بسیار زیادی دارد.
هنگامی که صحبت از ابزارهای مناسب برای هدف گذاری تبلیغاتی می شود، هیچ شبکه اجتماعی توان رقابت با فیس بوک و اینستاگرام را ندارد. این دو غول دنیای شبکه های اجتماعی علاوه بر ارائه امکانات متنوع در زمینه هدف گذاری مخاطب ها، اطلاعات جانبی جذابی در مورد فالوورهای تان نیز به شما می دهند.
در سوی دیگر میدان، توییتر و لینکدین اطلاعات کمتری در مورد کاربران در اختیار بازاریاب ها قرار می دهند. در عوض توییتر امکان هدف گذاری مخاطب با استفاده از کلیدواژه و هشتگ را فراهم کرده است. همچنین لینکدین نیز با توجه به بیوگرافی نسبتا کامل اغلب کاربرانش فرآیند هدف گذاری مخاطب را برای صاحبان کسب وکار بسیار راحت ساخته است.
توجه به امکانات هرداک از شبکه های اجتماعی هنگام بارگذاری پست های تبلیغاتی اهمیت ویژه دارد. به عنوان مثال، در توییتر برای تبلیغ لوازم سفر از هشتگ هایی نظیر «سفر_خوب» یا «گردش _خانوادگی» استفاده کنید. در سوی دیگر در فیس بوک از امکاناتی نظیر سن و محل سکونت افراد برای ارائه آگهی بهره ببرید.
اگر اندکی خلاقیت بیشتر به خرج دهیم، امکان بازاریابی عمیق تر نیز وجود خواهد داشت. به عنوان مثال، هدف گذاری کاربرانی که پست های مرتبط با کسب وکارمان را لایک کرد ه اند، راهکاری مناسب برای بازاریابی ثمربخش محسوب می شود. همچنین هدف گذاری مخاطب براساس مناسبت های پیشرو نیز مطلوب به نظر می رسد. به عنوان مثال، در فیس بوک امکان طبقه بندی کاربران براساس تاریخ تولدشان وجود دارد. همچنین فیس بوک در به روز رسانی جدیدش دسترسی به مخاطب هایی را که تولد دوستان شان نزدیک است برای اکانت های تجاری فعال کرده است. استفاده از این ویژگی برای کسب وکارهایی نظیر گردشگری و آژانس های هواپیمایی مطلوب به نظر می رسد.
در پایان این بخش باید به ضرورت صرفه جویی در هزنیه ها اشاره کرد. براین اساس، ارائه تبلیغات به کاربرانی که از پیش نسبت به عدم علاقه شان آگاه هستیم، منطقی نخواهد بود. در اینجا طبقه بندی کاربران اهمیت می یابد. به این ترتیب با رعایت مطالب ارائه شده در این مرحله تا حد زیادی از عدم هزینه بی مورد پرهیز خواهید کرد. همچنین فراموش نکنید که شما قابلیت هدف گذاری مخاطب براساس دستگاه مورداستفاده را نیز خواهید داشت. به عنوان مثال در صورت فعالیت در زمینه فروش لوازم جانبی گوشی های اندرویدی، شناسایی کاربرانی که از این سیستم عامل استفاده می کنند از صرف هزینه بیشتر جلوگیری خواهد کرد.
گام سوم: دریافت حداکثر بازخورد از مخاطب با ایجاد آرشیو گسترده
پس از موفقیت در دستیابی به مخاطب های هدف نوبت به ترکیب اطلاعات می رسد. این گام پس از انجام هر کمپین تبلیغاتی ضروری است. براین اساس اطلاعات به دست آمده در طول کمپین های مان را با یکدیگر ترکیب و مجموعه ای عظیم از مخاطب های مناسب با ماهیت کسب وکارمان خلق خواهیم کرد. اهمیت این شیوه در بازاریابی به اندازه ای است که برخی از آژانس های بین المللی با گردآوری تخصصی چنین اطلاعاتی درآمدهای چند میلیون دلاری کسب می کنند.
در این گام باید نسبت به حذف کاربرهای تکراری توجه کافی به خرج داد. در واقع در هر کمپین تعداد ثابتی از کاربران شناسایی به لیست شما اضافه می شوند. در این میان نزیدک به ۲۰درصد مخاطب های جدید از پیش از لیست تان حضور دارند. به این ترتیب با حدف کاربرهای تکراری تا حد امکان حجم پایگاه داده مان را پایین خواهیم آورد.
در عصر دیجیتالی نگهداری آرشیو مخاطب های هدف گذاری شده به صورت فیزیکی چندان منطقی به نظر نمی رسد. برهمین اساس استفاده از سیستم های فضای ابری مانند گوگل درایو یا دراپ باکس برای ذخیره سازی امن اطلاعات مناسب است. مزیت اصلی این شیوه نگهداری اطلاعات سهولت در دسترسی بدان هاست. به این ترتیب دیگر وقت تان را برای جست وجوی کاربران و افراد مدنظر تلف نخواهید کرد.
امسال همانند سالهای گذشته کمپانی معتبر اینتربرند، ۱۰۰ برند برتر جهان در سال ۲۰۱۷ را معرفی کرد که در این پست به معرفی برند های برتر می پردازیم.هرچند اینتربرد و سایر موسساتی که به ارزش گذاری برند اقدام می کنند، به روشنی روش هایشان را ارائه نمی کنند، اما شاید نوشته فوق جالب توجه باشد. اما قبل از اینکه به معرفی برند های مطرح بپردازیم، اینتربرند نکات جالبی را در زمینه برندهای برتر و برگزیده مطرح کرده که خلاصه ای از آن را اینجا باهم مرور می کنیم.
تغییرات شگرف
برای مثال کسب و کارهایی باید به این نکته توجه کنند که از دیدگاه اینتربرند، امروزه در هیجان انگیزترین عصر تغییر از زمان انقلاب صنعتی قرار گرفته ایم و این مساله باعث تفاوتهای شگرف اجتماعی، نگرشی و تکنولوژی شده است و هریک بر جنبه های تجارت و زندگی تاثیرگذاشته است. بنابراین رشد کسب و کارها در چنین محیط دائما در حال تغییر به یک چالش بزرگ تبدیل شده است. بنابراین برندها به ناقل هایی نیازمندند که ارتباط روشنی برقرار کند و با مخاطبان درگیری ایجاد نموده و یک تجربه بی نظیر را خلق کند. تجربه ای که مرتبط، پرمعنی و با ارزش باشد. در این عصر کسب و کارها بیش از هرچیز به برندها نیاز دارند.
رشد از درون
برندها از داخل با انسانها ( منابع انسانی ) آغاز می شوند و در نهایت در بیرون به انسانها ارائه می شوند. این عنوان یکی از سرفصل های گزارش اینتربرند است که نشان می دهد برندسازی و تبدیل شد به یک برند معتبر چه مقدار به برندسازی داخلی و توجه به منابع انسانی نیازمند است. در این گزارش اشاره می شود که ۷۴ درصد از پرسش شوندگان از شغلشان رضایت داشته اند زیرا آنها احساس می کردند که کارشان برای خودشان، کمپانی و جامعه پرمعنی است. همچنین در این گزارش اشاره می شود که برندهایی که با هدف بهبود کیفیت ما تلاش می کردند در بازار سهام ۱۲۰ درصد رشد داشته اند. نهایتا اینکه تنها ۱۴ درصد از مشتریان به خاطر کیفیت محصول آن را رها کرده اند و ۶۸ درصد از این ترک محصول ها به خاطر بی تفاوتی کارکنان برند بوده است.
و اما رتبه بندی ۱۰۰ برند مطرح جهان در سال ۲۰۱۷
همانطور که ملاحظه می کنید طبق معمول اپل، گوگل، مایکروسافت، کوکاکولا، آمازون، سامسونگ، تویوتا، فیس بوک، بنز و نهایتا آی بی ام در صدر ۱۰ برند برتر جا خوش کرده اند!
۱۰ برند برتر، ۴۲ درصد از مجموع ارزش بهترین برندهای جهانی را در اختیار دارند.
فکر می کنم جمله بالا دقیقا تعریف برند بودن و برند برتر بودن را معنا می بخشد. اینکه ۱۰ برند برتر کمتر از نیمی از ارزش بهترین برندها را داشته باشند، اثبات مدیریت برند و رویکردهای مدیریتی برندسازی است.
مجموعا ۱۶ برند توانسته اند درصد رشد ۲ رقمی در سال ۲۰۱۷ را ثبت کنند.
و برندهایی که جدیدا به جدول ۱۰۰ تایی ها وارد شده اند
نتفیلیکس و فراری را می شناسیم اما شاید برایمان Salesforce غریبه باشد. اینکه یک کسب و کار مربوط به سرگرمی و یک برند ماشین های لوکس به جمع ۱۰۰ برند برتر جهان در سال ۲۰۱۷ راه پیدا کرده بار دیگه به ما ثابت می کند که برند می تواند سیطره متنوعی از کسب و کارها و افراد را دربر بگیرد. مهم راه حل های خلاقانه مدیریت برند است.
بخش ها و صنایع پیشرو در برند سازی
پنج بخش برتر که بیشترین برندها را در میان لیست ۱۰۰ تایی ها دارند، همانطور که انتظار هم می رفت، بخش های تکنولوژی، اتومبیل، سرویس های مالی، نوشیدنی ها و نهایتا خرده فروشی ها هستند که برندهای برتر این صنایع را در تصاویر بعدی مرور می کنیم.
بخش تکنولوژی از آن بخش های پر از برند برتر است از اپل و گوگل پر سهم گرفته تا برندهایی مثل سیسکو و اوراکل. البته حضور لنوو در میان این جمع یا حتی شرکت ادوبی می تواند جالب توجه باشد. اینکه از میان ۱۰۰ برند برتر ۱۵ مجموعه در حوزه تکنولوژی فعال هستند، نشان از توجه جهانی به مبحث تکنولوژی است چه کمپانی ها و چه مصرف کنندگان نگاه به آینده ای دارند که تکنولوژی برای آنها به ارمغان خواهد آورد.
در بخش کالاهای ورزشی هم بعید نبود که نایک و آدیداس در جمع جدول ۱۰۰ برند برتر جهان در سال ۲۰۱۷ حضور داشته باشند. هرچند سهم نایک از ارزش این بخش کاملا بیشتر است.
نقش صنعت لجستیک بر هیچکس پوشیده نیست. به همین خاطر کاملا طبیعی است که غول های جهانی این عرصه در یعنی دی اچ ال، فدکس و البته یو اس پی در جمع ۱۰۰ برند برتر باشند. ضمن اینکه این صنعت در این لیست شش و نیم درصد رشد داشته و یک و نیم درصد ازکل ارزش لیست را به خود اختصاص داده است.
باید ها و نباید های بازاریابی دهان به دهان
بازاریابی دهان به دهان یکی از قدیمیترین انواع استراتژی بازاریابی است. این نوع بازاریابی یک راه خوب و مطمئن برای رسیدن به مشتریان هدف است و آنها را به خرید یک محصول از برند خاص تشویق میکند. بازاریابی دهان به دهان از طریق اینفلوئنسر مارکتینگ(افراد سرشناس) به معنی استفاده از رهبران و افراد سرشناس، متفکر و معروف در صنعت خود برای انتشار پیام خود به مخاطبانی گستردهتر است. به جای بازاریابی مستقیم برای یک گروه زیادی از مردم، شما با افراد و صنایع سرشناس ارتباط برقرار کرده و همکاریهای متقابل سودمندی برای تبلیغ برند خود انجام میدهید. شبکههای اجتماعی و بازاریابی محتوا دو عنصر مهم بازاریابی افراد سرشناس هستند.
طبق یک مطالعه شرکت نیلسون در سال ۲۰۱۵، ۸۴ درصد از مصرفکنندگان توصیههای دوستان و خانواده را قابل اعتمادترین و مؤثرترین عمل هنگام تصمیمگیریهای خرید خود میدانند. بازاریابی دهان به دهان افراد سرشناس همان مفهوم توصیهی دهان به دهان است که به غیر از عزیزان، افراد سرشناس را نیز شامل میشود.
حتی در عصر امروز، بازاریابی دهان به دهان مؤثر است و تأثیر زیادی بر ذهن مصرفکنندگان دارد. استراتژی بازاریابی آنلاین مفهوم بازاریابی دهان به دهان را تغییر داده است و مفهوم و موفقیت این نوع بازاریابی بستگی به کانالهای ارتباطی مختلف دارد. بازاریابی دهان به دهان از طریق اینفلوئنسر مارکتینگ(افراد سرشناس) را میتوان ارائهی توصیههای آنلاین از طریق نقد و بررسیهای آنلاین، به اشتراکگذاری محصول در شبکههای اجتماعی، به اشتراکگذاری نظرات از طریق بحث، تبادلنظر و وبلاگنویسی توصیف کرد. تبادل آنلاین اطلاعات، در تأثیرگذاری بر تصمیمات مشتریان در زمان حاضر نقش مهمی بازی میکند. بسیاری از کسبوکارهایی که موفق هستند، وابسته به بازاریابی و توصیههای دهان به دهان هستند.
چگونه به وسیله اینفلوئنسر مارکتینگ بازاریابی دهان به دهان موفقی را انجام دهیم؟
افراد سرشناس در بازاریابی دهان به دهان افرادی مهم و کلیدی محسوب میشوند چرا که آنها همیشه و در همه عصر داستانهایی را با مخاطبان به اشتراک میگذارند. تمام کاری که باید انجام دهید این است که آنها را پیدا کرده و متقاعد کنید در مورد برند و یا محصول شما داستانها را گفته و به اشتراک بگذارند.
در حالی که بازاریابی دهان به دهان را میتوان یک فرایند پیچیده محسوب کرد اما سه عنصر کلیدی است که پایه و اساس هر بازاریابی موفق را تشکیل میدهد: شناخت افراد سرشناس، پیدا کردن افراد سرشناس مناسب و سپس ارائهی داستانی که آنها بتوانند از فردی به فرد دیگر منتقل کنند. چند نمونه از کارهای مهمی که باید هنگام اجرای این نوع استراتژی باید به خاطر داشته باشید در ذیل عنوان شده است:
تحقیق کنید
دربارهی مخاطب هدف خود و مخاطبان و مشترکین افراد سرشناسی که به دنبال همکاری با آنها هستید تحقیق کنید. آن دسته از مخاطبان و افرادی که بیشترین همپوشانی را دارند، انتخاب کنید یعنی افرادی که با آنچه شما به دنبال تبلیغ آن هستید همخوانی دارند.
یک کمپین ایجاد کنید
هنگامی که شما مخاطبان و افراد سرشناس مناسب خود برای همکاری را شناسایی کردید یک کمپین ایجاد کنید و از صدای افراد سرشناس برای تبلیغ محصول و یا برند شما استفاده کنید. معیارهای که کارایی بازاریابی دهان به دهان به وسیلهی این افراد را افزایش میدهد، بیابید.
داستان خود را بگویید
داستان برند شما باید آنقدر جذاب باشد که تأثیری مثبت بر ذهن افراد سرشناس داشته باشد و آنها تمایل داشته باشند آن را بیان کرده و به اشتراک بگذارند. تنها زمانی که شما یک نقد و بررسی کامل از محصول ارائه دهید، آنها میتوانند اطلاعات دقیقی را کسب کنند و در اختیار مخاطب قرار دهند.
محصولات و خدمات مناسب مخاطبان هدف باشد
شما باید این واقعیت را در نظر بگیرید که بازاریابی دهان به دهان از طریق اینفلوئنسر مارکتینگ زمانی موفقتر خواهد بود که مجصولاتی متناسب و مربوط به مصرفکنندگان و مخاطبان هدف را ارائه دهید. اگر مخاطبان هدف شما افرادی با میانگین سنی ۵۰ تا ۶۰ سال باشند، شما نمیتوانید درباره چیزی که مربوط به نوجوانان است صحبت کنید.
از اصالت اطلاعات محصول مطمئن شوید
دربارهی آنچه برند شما وعده میدهد با افراد سرشناس صحبت کنید. اگر شرکت شما به تولید و فروش محصولات آرایشی بهداشتی میپردازد شما نمیتوانید نتایج حاصل از محصولات دارویی را تضمین کنید. دادن اطلاعات غلط ممکن است اعتبار کسب وکار شما را به خطر اندازد. اطلاعات معتبر کمک میکند که بازاریابی دهان به دهان از سوی افراد سرشناس بر مردم بیشتر تاثیر بگذارد.
راههایی برای جلوگیری از موانع در مسیر بازاریابی دهان به دهان
اگرچه بازاریابی دهان به دهان افراد سرشناس به عنوان یکی از بهترین استراتژیهای تبلیغاتی برای نفوذ و تأثیرگذاری بر مصرفکنندگان توصیف شده است اما لازم است بدانید که این نوع بازاریابی میتواند باعث افزایش اعتبار کسب و کار شما شده و یا به طور کامل به اعتبار آن آسیب بزند. مشکلات مربوط به استراتژی بازاریابی دهان به دهان تقریباً شبیه به سایر کمپینهای بازاریابی است. موفقیت این نوع استراتژی به طور کامل به نحوهای که افراد سرشناس اطلاعات را به کانالهای دیگر ارائه میدهند بستگی دارد. بهترین راه برای غلبه بر موانع مربوط به بازاریابی WOM عبارتند از:
در بازاریابی دهان به دهان به روشی مشابه همچون سایر برنامههای بازاریابی عمل نکنید. همیشه آن را به نحوی متفاوت نسبت به روشهای دیگر انجام دهید. تنها درباره چیزی که مربوط به کالا است صحبت کنید و آن را با یک لحن جذاب و ترغیبکننده بیان کنید.
دربارهی محصول به نحوی درست و مناسب به افراد سرشناس اطلاعات و آموزش دهید. آنها باید بتوانند در ارتباطات آنلاین خود در مورد مزایای استفاده از محصول و میزان تفاوت آن از برندهای دیگر اطلاعات دهند.
برای اینکه مردم را از طریق بازاریابی دهان به دهان متقاعد و ترغیب کنید مهم است که تصویر برند خوبی بسازید. برای این کار لازم است کمی بیشتر روی کمپین بازاریابی از طریق افراد سرشناس کار کنید.
مدیریت کردن حسابهای کاربری در شبکههای اجتماعی مختلف کاری است که به مهارت، دقت و نکتهسنجی بدیع نیاز دارد. برای اینکه بتوانید آوازه کسبوکار خود را در پهنه شبکههای اجتماعی گسترش دهید، باید بتوانید به بهترین نحو ممکن از این پلتفرمها بهره بگیرید.
کسانی که در زمینه مدیریت حسابهای کاربری در شبکههای اجتماعی فعالیت دارند میدانند که گاها یک اشتباه ممکن است بهای گزافی برای کسبوکار داشته باشد. بنابراین پر واضح است که باید با تمام زیر و بم این کار حساس آشنایی داشته باشید. ما قصد داریم ۷ اشتباه رایج در مدیریت حسابهای کاربری شبکههای اجتماعی را با شما به اشتراک بگذاریم.
برای مدیریت و موفق هرچه بهتر شبکههای اجتماعی شما نیز سعی کنید هرگز این هفت اشتباه را تکرار نکنید.
تمرکز روی کمیت بهجای کیفیت
حضور شما در شبکههای اجتماعی باید امری پایدار و مداوم باشد، بهگونهای که کاربر احساس کند شما همیشه در کنار او هستید و میتوانید مشکلات و سوالات او را به بهترین نحو ممکن پاسخ بگویید. اما توجه داشته باشید که در شبکههای اجتماعی هرگز نباید کیفیت را فدای کمیت کنید.
اینکه ۱۰۰ پست باکیفیت در اینستاگرام داشته باشید خیلی بهتر از آن است که ۱۰۰۰ محتوای بیکیفیت و با نرخ بازدهی پایین را پست کنید. با کاهش دفعات پست کردن مطالب در شبکههای اجتماعی میتوانید بخشی از تمرکز خود را به کیفیت پستها اختصاص دهید.
در تمام شبکههای اجتماعی حضور دارید
یکی از اشتباهات رایجی که مدیران کسبوکارها مرتکب میشوند این است که برای شرکت خود در تمامی شبکههای اجتماعی حساب کاربری ایجاد میکنند. شما فقط باید در پلتفرمهایی حضور داشته باشید که میدانید کاربران و مشتریان بالقوهتان نیز در آنجا حضور دارند.
هرچقدر که در شبکههای اجتماعی بیشتری فعال باشید به این معنی است که زمان بیشتری از شما صرف این پلتفرمها خواهد شد و بهاحتمالزیاد نیز هیچ نصیبی از حضور در شبکههای اجتماعی ناآشنا نخواهید برد.
پست کردن یک محتوای واحد در تمامی شبکههای اجتماعی
ما معمولا به مشتریان توصیه میکنیم که محتواهایی منحصر به فرد را در هر شبکه اجتماعی به اشتراک بگذارند و از اشتراکگذاری یک محتوای واحد در تمامی شبکههای اجتماعی خودداری کنند. باید بدانید که نیازهای کاربران هر پلتفرم با پلتفرم دیگر متفاوت است و با یک محتوای واحد نمیتوانید امیدی به جذب مخاطب جدید داشته باشید.
برای مثال، اینستاگرام یک شبکه اجتماعی بصری محور است و نوع کارکرد آن با فیسبوک یا توییتر متفاوت است. متنهای بلندی که در فیسبوک به اشتراک گذاشتهاید شاید در اینستاگرام نتوانند برایتان کاری از پیش ببرند.
سایز نامناسبی را برای ویدئوها و تصاویر خود استفاده کردهاید
محتواهای بصری در شبکههای اجتماعی همیشه بیش از سایر محتواها مورد توجه کاربران قرار میگیرند و از این حیث از اهمیت بالایی برخوردار هستند. اما سایز مناسب برای محتواهای بصری نیز نکتهای است که باید به آن توجه داشته باشید.
بر اساس مطالعات صورت گرفته توسط bufferapp، نرخ بازدید و تعامل ویدئوهای مربعی معمولا ۷۸ درصد بیشتر است. با توجه به استفاده روزافزون کاربران از گوشیهای هوشمند برای سیر در شبکههای اجتماعی، در نظر گرفتن سایز مربعی برای ویدئوها و تصاویر اهمیت دوچندانی پیدا میکند.
فقط محتواهای خودتان را به اشتراک میگذارید
در مدیریت شبکههای اجتماعی نباید خساست به خرج دهید و باید با روی گشاده محتواهای مفید سایر سایتها را نیز به اشتراک بگذارید. این کار باعث ایجاد پلی میان کسبوکار شما و سایتها و مراکز دیگر میشود و هر دو طرف میتوانند از مزیتهای این همکاری بهرهمند شوند. وقتی شما مطالب سایر سایتها را در حسابهای کاربری خود به اشتراک میگذارید، میتوانید آگاهی از برند و تعداد دنبالکنندگان خود را نیز افزایش دهید.
از محتواهای تولید شده توسط کاربران استفاده نمیکنید
سعی کنید از محتواهای تولید شده توسط کاربرانتان نیز در پستهای خود استفاده کنید. bufferapp با استفاده از همین رویکرد توانست تعداد دنبالکنندگان خود در اینستاگرام را در طی شش ماه حدود ۵۰۰ درصد افزایش دهید. با این رویکرد، کاربران تشویق میشوند که تعاملی بیشتر و باکیفیتتر با شما داشته باشند.
از ویدئو استفاده نمیکنید
ویدئو یکی از بهترین راههای ارتباطی در شبکههای اجتماعی است و معمولا پستهای ویدئویی بازخورد خوبی را نیز دریافت میکنند. اما یکی از اشتباهات رایج کسبوکارها این است که فقط متن و تصویر را بهعنوان خوراک شبکههای اجتماعی قبول دارند و حسابی روی ویدئو باز نمیکنند. غافل از اینکه ویدئو میتواند گاها بهتر است چند صد کلمه متن منظور کسبوکار را به مخاطبان منتقل کند.
ورود صنعت پوشاک و مد در فضای مجازی در میان کاربران ایرانی با تأخیر انجام و با به وجود آمدن فضای اینفلوئنسر ها در اینستاگرام و تلگرام بیشتر و همگانیتر شد.
یکی از دغدغههایی که برندهای پوشاک مردانه و زنانه با آن روبرو بودند عدم توانایی در فروش آنلاین به دلیل نبود فرهنگ خرید اینترنتی در صنعت پوشاک و ناهماهنگی میان سایزها و اندازه لباسها بود، اما با توجه به پتانسیل بسیار بالای کاربران در شبکههای اجتماعی و همچنین راهاندازی شبکههای فروش قدرتمند مانند بامیلو، دیجی استایل و غیره باعث شد تا برندهای پوشاک دستبهکار شده و با حضور مستمر جلوی عقب ماندن برند خود در مقابل رشد سریع رقبا را بگیرند.
به دلیل اهمیت حضور در شبکههای اجتماعی به بررسی دو برند گراد و خانه مد راد در فضای مجازی پرداختیم که در متن زیر آمده است.
اگر صفحه اینستاگرام، یا کانال تلگرام خانه مد راد را مرور کنیم شاهد تصاویری از شخصیتهای محبوب و موفق ایرانی میشویم، محتوای تولیدشده در خانه مد راد با استفاده از بازیگران و خوانندگان، کاملاً کاربر را درگیر با محصول خواهد کرد. اعتبار و جذابیت محصولات به شیوهای جالب و غیرمستقیم بیانشده است، بهعنوان مثال با ارائه تصاویر از خوانندگانی همچون احسان خواجه امیری، علی زند وکیل و شهاب مظفری بر روی استیج کنسرت، نشر تصاویری از هنرمندان مانند حامد بهداد، میلاد کی مرام و امیر آقایی با نوع مدلینگ و حتی از طریق تبریک به وحید جلیلوند که در جشنواره فیلم ونیز برندهٔ تندیس بهترین کارگردان بخش افقهای ویژه بوده است کاربر را مجذوب لباس، طراحی و رنگها کرده و در آن حالت کاربر میداند که آن لباس وظیفهٔ خودش را انجام داده است و این محتوا بهخوبی نقش خود را ایفا میکند.
البته گزارشهای تصویری و متنی زیادی در وب سایتهای مرتبط با لایف استایل و پوشاک با عناوین گوناگون به معرفی محصولات و خدمات خانه مد راد پرداختهاند که این گزارشها نیز اگر به دست عموم کاربران و مصرفکنندگان مرتبط برسد تأثیر به سزایی در انتخاب فروشگاه و برند خواهد گذاشت.
محصولات معرفیشده در اینستاگرام و تلگرام بیشتر بهعنوان یک اثر هنری دیده میشود و کمتر رنگ تبلیغ برای فروش به کاربر منعکس میگردد که کاملاً با نوع برند و خدمات خانه مد راد برابری دارد.
اما جای تعجب است که سرعت نشر تصاویر و محتوا در شبکههای اجتماعی پایین بوده و طرحی از جریان مناسبتها در این صفحه به چشم نمیخورد.
نوبت به گراد میرسد. اولین چیزی که به چشم میخورد پایین بودن تعداد دنبال کنندگان برند گراد، با توجه به قدمت بالا و مدتزمان حضور بیشتر این نام در شبکههای مجازی است که میتواند ناشی از عدم برنامههای ارتباطی میان مشتریان فعلی با شبکههای اجتماعی گراد باشد.
محتوا با سرعت مشخص و کیفیت قابل قبولی در صفحات نشر میشود که اکثراً در قالب معرفی محصول و تبلیغ برای فروش است.
در تلگرام محتوا یکدستتر و مرتبتر دیده بوده و اگر کمی با دقت صفحه اینستاگرام را مرور کنیم متوجه تغییر سلیقه و نوع طراحیها در طول ۲ سال گذشته خواهیم شد.
بعضی از طرحها با تلاش بر خلاق بودن محتوا توانستهاند با خلاقیت نسبی ایجاد شوند و برای کاربر جلبتوجه داشته باشند.
به سایت این دو برند سر زدیم و متوجه شدیم که سیاست بازاریابی دیجیتال بر روی تولید محتوا و بهروزرسانی سایتهایشان ندارند، ظاهراً تمایلی به رقابت با فروشگاههای قدرتمند اینترنتی نداشتهاند و به همان شبکههای اجتماعی بسنده کردهاند.
شاید اگر کاربر میتوانست اطلاعات بیشتری در مورد مد، پوشاک، رنگها و نوع ترکیب و انتخاب لباس در این صفحات به دست بیاورد تمایل بالاتری برای دنبال کردن این صفحات داشته باشد.
اتاق های نمایش و فروش را فراموش کنید
این روزها مشتریانی که به دنبال خرید خودرو هستند سفر خود را به صورت آنلاین آغاز می کنند. سه چهارم از خریداران گزارش کرده اند که پژوهش در اینترنت همچون استفاده از رسانه های اجتماعی با ارزش ترین واسطه ای است که به هنگام انتخاب نمایندگی خودرو در دست دارند. به خاطر داشته باشید که نیمی از خریداران خودرو بر این باورند که قبل از خرید وسیله نقلیه موردنظر خود تنها به یک نمایندگی سر می زنند. خوب از این صبحت ها چه نتیجه ای می توان گرفت؟
حضور شما در دنیای آنلاین یک موضوع ضروری است. دیجیتال مارکتینگ در این حوزه باید در برگیرنده اجزای اجتماعی نیز باشد. در این مقاله قصد داریم نکاتی را برای دیجیتال مارکتینگ نمایندگان فروش خودرو بیان کنیم. پس همراه ما باشید.
در دیجیتال مارکتینگ فروش خودرو از گوگل استفاده کنید
استفاده از رسانه های اجتماعی بدون استراتژی تنها به معنای از دست دادن زمان و منابعی است که در اختیار دارید. برای اینکه بتوانید نتیجه مدنظر خود را به دست آورید باید بدانید چه کسانی را هدف قرار می دهید، نیاز آن ها چیست، در مورد چه چیزی نگران هستند، چه چیزی از شما می خواهند ، از کجا می ایند و چه کاری انجام می دهند. تحت چتر حمایتی Think with Google می توانید ابزارهای بازاریابی مفیدی همچون گوگل ترندز را پیدا کنید. همانطور که می دانید گوگل ترندز اطلاعات زمان واقعی را در مورد رفتارهای جستجوی مشتریان فراهم می کند و می تواند در درک رقیب به شما کمک نماید. همچنین می توانید مقالات مفید زیادی را در این حوزه پیدا کنید که در توسعه بازار به شما کمک می کنند.
مخاطبان خود را پیدا کنید
اگر به دنبال نتایج خوب و واقعی هستید باید بر روی پلتفرم هایی تمرکز کنید که مخاطبان هدف شما از آن استفاده می کنند. طیف وسیعی از ابزارها وجود دارد که به شما کمک می کند جایی که مخاطبان هدفتان در آن حضور دارند را پیدا کنید. این ابزارها در برگیرنده Facebook Ads Manager ، Pew Research Center ، Followerwonk ، Advanced Search on Twitter و موارد دیگر است.
یک روش ساده وجود دارد که نباید آن را فراموش کنید. کافیست از مشتریان خود بپرسید که از چه شبکه های اجتماعی استفاده می کنند. شما می توانید اینکار را از طریق نظرسنجی انجام دهید. به عنوان مثال، فرض کنید که 84 درصد از مشتریان شما در فیس بوک ، لینکدین و اینستاگرام حضور دارند پس می توانید بیشترین سرمایه گذاری خود را بر روی این پلتفرم ها قرار دهید.
اگر می خواهید توجه نسل هزاره را به خود معطوف کنید اینستاگرام انتخاب بسیار خوبی خواهد بود. اگر خانم ها برترین خریداران شما هستند می توانید از پینترست کمک بگیرید. آژانس رسانه اجتماعی می تواند در تعیین مکانی که افراد در آن حضور دارند و بیشتر از آن استفاده می کنند به شما کمک کند. مرحله بعدی رسیدن به ان ها به کمک محتوای عالی و ایجاد تعامل است.
فراتر از فیس بوک و لینکدین کار کنید( اما فیس بوک و لینکدین را هم در برنامه کاری خود قرار دهید):
همانطور که قبلا نیز ذکر کردیم، اکثریت قریب به اتفاق خریداران از فیس بوک و لینکدین استفاده می کنند. تبلیغات خودرو در این شبکه های اجتماعی، نرخ کلیک دوبرابری دارد. اما سایر پلتفرم ها نیز ممکن است برای جمعیت هدف شما جذاب باشند.
به عنوان مثال اینستاگرام زمانی که صحبت از کاربران عصر هزاره به میان می آید برنده خواهد بود. این شبکه اجتماعی فرصت عالی برای ارائه محتوای بصری تعاملی فراهم می کند و می تواند داستان برند را بازگو سازد. استفاده از تصاویر مناسب مشتریان را قادر می سازد خود را بر روی وسیله نقلیه موردنظر تجسم کنند.
اینکار مرور اجمالی از فرصت های موجود در خودرو را در اختیار مشتریان قرار می دهد. شما می توانید به طور موثر کاربران خود را به تعامل وادارید. آن ها را تشویق کنید تصاویری از تجربه خود با برند یا محصولاتتان را بگیرند و با سایر افراد به اشتراک بگذارند. اینستاگرام یکی از پلتفرم های اولیه و اساسی برای داستان سرایی است.
یکی دیگر از پلتفرم هایی که نمی توانید آن را نادیده بگیرید توییتر است. توییتر می تواند فروش صدها میلیون دلاری در صنعت خودرو داشته باشد. بیش از 327000 توییت مرتبط با خودرو در روز ارسال می شود و سه چهارم از آن ها مربوط به خرید هستند. این طیف از مخاطبان را نیز مدنظر داشته باشید.
یوتیوب و آپارات را فراموش نکنید:
اکثریت قریب به اتفاق خریداران خودرو بیان کرده اند که قبل از خرید خودروی موردنظر خود، به تماشای ویدئوی مرتبط با آن می پردازند. فایل های ویدئویی با کیفیتی تهیه کنید که اطلاعات مدل، مقایسه، قابلیت های ایمنی، آموزش و سایر موارد را برجسته سازد. ویدئوهای خود را بر روی یوتیوب و آپارات آپلود کنید و آن ها را در سایت خود تعبیه نمایید. سپس در صفحات اجتماعی خود به آن ها لینک دهید.
این مراحل در آغاز کار به شما کمک خواهند کرد. اگر تجربه زیادی ندارید مجموعه ما می تواند در تمامی مراحل در کنار شما باشد..
فرآیند جذب مشتری و تلاش برای برگرداندن آنها بسیار سخت و طاقتفرسا است. از طرفی کارآفرینان معمولا افراد صبوری نیستند و نمیتوانند زمان زیادی برای انجام این کار بگذارند. پس چگونه میتوان تعداد مشتریهای وفادار برند را افزایش داد؟ متیو لیبرمن (Matthew D. Lieberman)، نویسنده و استاد دانشگاه UCLA معتقد است که یک برند برای افزایش تعداد مشتریهای وفادار خود باید از روانشناسی انسانها کمک بگیرد. طبق گفتههای این استاد، نیاز انسانها برای برقراری ارتباط با یکدیگر از نیازشان به غذا و سرپناه نیز بیشتر است. بنابراین اولین کار برای افزایش وفاداری مشتریها، ساختن یک اجتماع است. لیبرمن میگوید: «بهترین وسیله برای پیشبینی اندازهی مغز، در نظر گرفتن گروههای اجتماعی آن است. ما مغزهای بزرگی داریم و باید از آن برای برقراری ارتباط استفاده کنیم.» شما با ساختن یک اجتماع در اطراف برندتان، در حال رسیدگی به این نیاز انسان هستید بنابراین نتیجهی آن میتواند برقراری یک ارتباط قوی و وفادارانه با برند باشد. ۶ روش زیر نیز به شما در انجام این کار کمک می کنند.
۱- رویداد برگزار کنید
آیا برای روبهرو کردن مشتریها با یکدیگر و برقراری ارتباط حضوری آنها فکری کردهاید؟ اگر پاسختان منفی است بهتر است که به انجام آن فکر کنید. برای برگزاری یک رویداد برنامهریزی کنید و از مشتریها یا مخاطبین خود بخواهید که در آن حضور پیدا کنند. نیازی به برنامهریزی گسترده و خرج هزینههای زیاد برای انجام این کار نیست. یک رویداد کوچک ترتیب دهید و پذیرایی ساده داشته باشید. خلاقیت نشان دهید و به این فکر کنید که چگونه میتوانید برنامهی بهتری برای مشتریهای خود داشته باشید.
۲- گروه فیسبوکی مرتبط با کسبوکار خود راهاندازی کنید
فیسبوک به طور عمومی اعلام کرده است که یکی از اهداف اصلی آن در آینده تمرکز روی راههایی برای آموزش جامعه است. این بدان معنا است که اصلیترین ابزار این سرویس برای ساختن اجتماع (گروههای فیسبوک) بیشتر از قبل کاربردی خواهد شد. بنابراین برای شروع، یک گروه فیسبوکی با هدف ارزش آفرینی برای مشتریهایتان راهاندازی کنید.نکتهی مهم: نیازی نیست که گروهها، صد درصد به کسبوکارتان مرتبط باشند. بهعنوان مثال اگر یک کافیشاپ در شهر دارید، میتوانید یک گروه فیسبوکی راهاندازی کرده و نام آن را عاشقان قهوه بگذارید.کمی زمان بگذارید و ببینید مخاطبانتان بیشتر در کدام شبکههای اجتماعی فعالیت میکنند. سپس گروه مورد نظر خود را در آنجا تشکیل داده و از مشتریها بخواهید که در آن عضو شوند.
۳- به اعضای گروه نام یا عنوان بدهید
دادن عناوین مناسب و جالب به مخاطبان مانند «نِرد به معنی آدم زحمتکش» یا دیگر اسمهای مشابه، نام برند را در ذهن مخاطبان ماندگار میکند. همچنین این دیدگاه را در مشتریها به وجود میآورد که آنها تنها محصول شما را خریداری نکردهاند بلکه عضوی از جامعهی شما شدهاند و این جامعه در آینده اهداف بزرگتری برای آنها دارد. پس همین حالا به این موضوع فکر کنید و ببیند که چه کلمهای برای توصیف مشتریهایتان مناسبتر است.
۴- تجربهای از بازی برای مشتریها فراهم کنید
مقالهی مرتبط:
آموزش: گیمیفیکیشن چیست
معنی لغتی گیمیفیکیشن عبارت است از: «اپلیکیشنی متشکل از عناصر معمول در بازی، مانند در نظر گرفتن قوانین بازی، امتیاز جمع کردن و مسابقه دادن با دیگران. درواقع گیمیفیکیشن تکنیکی برای بازاریابی آنلاین است که میزان درگیری مخاطب با محصول یا خدمات را افزایش میدهد.»از بارزترین مثالهای گیمیفیکیشن میتوان به برنامههایی برای افزایش میزان وفاداری اشاره کرد. به این صورت که یک مشتری بعد از هر بار تعامل با برند، امتیاز میگیرد و به مرحلهی بعد میرود. در این روش شما در ازای وفاداری مشتری، به او امتیاز میدهید و وفاداری آنها را نسب به برند افزایش میدهید. بهعنوان مثال استارباکس، برندی است که گیمیفیکیشنهای آن همیشه مثال زدنی بوده است. این برند گیمیفیکیشن خود را در سال ۲۰۰۹ راهاندازی کرد و امروزه بیش از ۱۲ میلیون کاربر فعال در آمریکا دارد و هر سال تعداد آنها ۲ برابر میشود. این برنامه کاربران را همیشه درگیر نگه میدارد و کاری میکند که باز هم به این برند مراجعه کنند.
۵- با خدمات جالب خود آنها را شگفت زده کنید
اصل روابط متقابل یکی از ۶ اصل متقاعد کنندهی رابرت چالدینی (Robert Cialdini) است. این اصل میگوید انسانها زمانی که در حقشان لطف شود، تمایل بیشتری به جبران کردن آن لطف دارند. هرچقدر خدمات بیشتری با هدف اجتماع سازی انجام دهید، احتمال اینکه مشتریها در آینده بازگردند و پول بیشتری برای خرید محصول یا خدمات شما بپردازند را افزایش میدهید. بهعنوان مثال چندین وقت پیش یک فست فود آمریکایی به دلیل کاری که در این زمینه انجام داد در اینترنت بر سر زبانها افتاد. ماجرا از این قرار بود که یکی از مدیران این رستوران به یکی از مشتریهای خود کمک کرد تا چرخ پنچر شدهی ماشین خود را عوض کند.
۶- اجازه دهید کاربران محتوا تولید کنند
انسانها معمولا به گفتار یکدیگر اعتماد بیشتری دارند. بنابراین کلام هم نوع خودشان را بیشتر برای تعریف یک برند قبول دارند تا صحبتهای خود برند. به همین دلیل قبل از اینکه سراغ برند جدید بروند نام آن را در اینترنت جستجو کرده و نظر دیگران را در مورد آن جویا میشوند. درواقع میخواهند ببینند که همنوعانشان چه نظری در مورد برند داشتهاند. بنابراین از مشتریها یا کاربران خود بخواهید که در مورد برند شما محتوا تولید کنند. سپس این محتوا را در شبکههای اجتماعی منتشر کنید. این کار به دیگر افراد علاقهمند نشان میدهد که مشتریهای قبلی از شما راضی بودهاند و برند شما را دوست داشتهاند. در نتیجه اعتماد مشتریهای جدید به برند افزایش پیدا میکند.
افراد حرفه ای و دانشگاهی ارزش ویژه برند را مفهومی مهم می دانند. عناصر ارزش ویژه برند تاثیرگذاری مثبت بر ادراکات مصرف کننده و رفتارهای خرید برای برند دارند. بنابراین، برای افزایش این ارتباطات مثبت و کنترل صحیح برند، شرکت ها باید استراتژی ها را توسعه دهند که رشد ارزش ویژه برند را تشویق کند.
تحقیقات نشان می دهد، عناصر آمیخته بازاریابی متغیرهای اصلی در ایجاد ارزش ویژه برند هستند، با این وجود به گفتهی کلر این محققان «معمولا به عمق کامل ابعاد ارزش ویژه برند نپرداخته اند».
دو متغیر بازاریابی مورد توجه خاص هستند: تبلیغات و ترفیع فروش. در مقایسه با شکل های دیگر فعالیت بازاریابی، هزینهی تبلیغات و ترفیع قابل ملاحظه است. با این حال نقش مجزای این دو مورد برای ارزش ویژهی برند هنوز نامشخص است و این متغیرها نیاز به بررسی بیشتر دارند.
در این مقاله دو بحث را مورد بررسی قرار می دهیم
- توضیح درباره دو عنصر از ارزش ویژه برند یعنی تبلیغات و ترفیع فروش
- روابط میان این ابعاد
ارزش ویژه برند
ارزش ویژه برند موضوعی اساسی در بازاریابی است. با اینکه توجه قابل ملاحظه ای در این مورد وجود دارد اما دربارهی اینکه کدام معیارها برای شناخت این ساختار پیچیده و چند وجهی بهترین معیار هستند، هیچ اتفاق نظری وجود ندارد که دلیل آن دیدگاه های مختلف اتخاذ شده برای تعریف و سنجش این مفهوم است به عنوان مثال: دیدگاه مالی و دیدگاه مصرف کننده از دو نظر به این مهم پرداخته اند که نگاهی یکسان را به دست نمی دهند.
از رویکرد روانشناسی، ارزش ویژه برند، ارزش افزوده اعطا شده توسط برند برای محصول است. آکر (1991) یکی از پذیرفته شده ترین و جامع ترین تعاریف را از ارزش ویژه برند دارد: «مجموعه ای از تعهدات و داراییهای مرتبط با برند، نام و نماد برند که به ارزش محصول یا خدمت برای شرکت و/یا برای مشتریان شرکت میافزاید یا از آن میکاهد». کلر (1993) تعریفی مشابه پیشنهاد میکند: «تاثیر متمایزی که شناخت برند بر واکنش مصرف کننده نسبت به بازاریابی برند میگذارد».
معیارهای ارزش ویژه برند به ارزیابی آگاهی، رویکردها، تداعیها، دلبستگیها و وفاداریهای مصرف کننده میپردازد. این معیارها نمادهای ارزیابی اولیه درباره عملکرد آینده هستند. طبق این دیدگاه دو چارچوب اصلی برای مفهوم ارزش ویژه برند عبارتند از آکر و کلر.
مطابق نظر آکر، ارزش ویژه برند مفهومی چند وجهی است که چهار بعد اصلی آن عبارتند از: آگاهی از برند، کیفیت ادراکی، تداعی های برند و وفاداری به برند.
مفهوم تعریف کلر، به شناخت از برند پرداخته است و دو عنصر دارد: آگاهی از برند، تصویر برند.
عناصر آمیخته بازاریابی
عناصر آمیخته بازاریابی بر ادراکات ارزش ویژه مصرف کننده درباره برند تاثیرگذار هستند. این عناصر به دلیل تاثیرگذاری بالایی که بر ارزش ویژهی برند دارد دارای اهمیت است اما دلیل مهمتر این است که تحت کنترل شرکت ها هستند و بازاریاب ها را قادر می کنند، ارزش ویژهی برند را توسط اقدامات بازاریابیشان افزایش دهند.
از دیدگاه ارزش ویژهی برند مبتنی بر مصرف کننده، در تحقیقی که یو (Yoo, 2000) و همکارانش انجام دادند، متوجه شدند هزینه تبلیغات، قیمت بالا، گستردگی توزیع و توزیع توسط خرده فروشان با تصویر مناسب فروشگاهی به ایجاد ارزش ویژهی برند کمک خواهد کرد. در مقابل، تخفیفات مکرر، به ارزش ویژهی برند آسیب خواهد زد.
در این مقاله به نقش دو ابزار اختصاصی ارتباطات بازاریابی میپردازیم: تبلیغات و ترفیع فروش. طبق تحقیقات این دو عنصر بازاریابی حداقل 25% از بودجه بازاریابی بسیاری از کشورهاست. با وجود اهمیتشان، تاثیرگذاری این متغیرها بر ارزش ویژهی برند هنوز مشخص نشده است.
تبلیغات
تبلیغات یکی از مهمترین فعالیت های بازاریابی است به طوری که محققان ادعا میکنند، تبلیغات در ایجاد ارزش ویژهی برند مبتنی بر مصرف کننده موفق است.
محققان نتیجه گیری میکنند که ادراکات حاصل از هزینهی زیاد برای تبلیغات به توسعه ادراک مثبت تر برای کیفیت برند، آگاهی از برند و تداعی های برند کمک میکند.
هزینه تبلیغات به چند روش میتواند بر ارزش ویژه برند تاثیرگذار باشد. در زمان قضاوت دربارهی کیفیت محصول، مصرفکنندهها از نشانههای درونی و بیرونی مختلف استفاده میکنند که در این جا ادراک ایجاد شده در اثر هزینه تبلیغات، نشانه کیفیت بیرونی است.
آزمایشهای انجام شده در چند تحقیق (رایت 1989، مورتی و هاوکینز 2005) روابط مثبت بین هزینه تبلیغات و کیفیت ادراکی گزارش کردند که نتیجه این تحقیقات با محیط های فروشگاهی نیز مطابقت دارد، بنابراین در کل، مصرفکنندهها برندهای با تبلیغات زیاد را همان برندهای با کیفیت بیشتر میپندارند.
به همین دلیل، سرمایهگذاریهای عمده تبلیغاتی میتواند به نفع شناخت و یادآوری صحیح برند باشد. هزینه تبلیغات برند میتواند تکرار نمایش برند را افزایش دهد و در نتیجه سطح آگاهی از برند را افزایش میدهد. بنابراین هرچقدر هزینه تبلیغات بیشتر باشد، احتمالا سطح آگاهی از برند بیشتر خواهد شد.
ت
بلیغات نیز میتواند برای برند، تداعیهای منحصر به فرد، قوی و مطلوب ایجاد کند، مانند تداعیهای ناشی از تماس برند-مصرف کننده است. همچنین تبلیغات میتواند به تداعیهای برند برای ایجاد، اصلاح یا تقویت تداعی ها با مخاطب جدید کمک کند. به همین دلیل هر چقدر هزینه تبلیغات برند بیشتر باشد، تداعی ها در ذهن مصرف کننده بیشتر و قوی تر خواهد بود
تمام این بحث ها منجر به فرضیه ذیل میشود:
فرضیه 1. ادراکات مصرفکننده از هزینه تبلیغات برند تاثیر مثبت دارد بر: الف) کیفیت ادراکی؛ ب) آگاهی از برند؛ ج) تداعی برند
رویکردهای افراد درباره تبلیغات نیز میتواند نقشی مهم و تاثیرگذار بر ارزش ویژهی برند داشته باشد. تبلیغات روشی برای انتقال ارزش های عاطفی و کارکردی برند است یعنی به طورکلی اثر بخشی این ابزار انتقالی وابسته به پیام، اجرا و نحوه انتقال پیام توسط تبلیغات و مشاهده تکرار تبلیغات توسط مصرفکننده است.
هماهنطور که پیش از این گفته شد، تبلیغات آگاهی از برند، ارتباط قوی، مطلوب و تداعی منحصر به فرد با برند، در ذهن مصرفکننده ایجاد میکند و قضاوت ها و احساسات مثبت درباره برند را استخراج میکند. با این حال برای رسیدن به این نتایج، تبلیغات نیازمند طراحی و اجرای مناسب است. به گفتهی کاپفرر(2004)، یکی از نگرانی های اصلی برای ترسیم استراتژی تبلیغات، مربوط به استراتژی خلاقانه است.
با استراتژی تبلیغاتی نوآورانه، سازمانها با احتمال بیشتر میتوانند توجه مصرفکنندهها را جلب کنند. در نتیجه توجه مصرف کننده ها می تواند منجر به آگاهی بیشتر از برند، کیفیت ادراکی بیشتر، تشکیل تداعیهای قوی، مطلوب و منحصر به فرد شود.
فرضیه2. رویکرد افراد به سمت تبلیغات برند تاثیر مثبت دارد بر: الف) کیفیت ادراکی؛ ب) آگاهی از برند؛ ج) تداعیهای برند.
ترفیع فروش
ترفیع فروش نیز ابزار بازاریابی اصلی در برنامههای ارتباطی است که بر ارزش ویژهی برند تاثیرگذار است. با این حال ابزارهای مختلف ترفیع (مانند: تخفیف نقدی و غیرنقدی) میتوانند تاثیرات متفاوت بر فروش، سوددهی یا ارزش ویژهی برند داشته باشند.
اغلب تحقیقات قبلی درباره ترفیع فروش به ترفیع پولی میپردازند، از جمله تخفیف قیمتی و کوپنی. با اینکه بحث دربارهی تاثیر این ابزار بر روی ارزش ویژهی برند هنوز وجود دارد، اما شواهد تجربی در تحقیقات (یو و همکاران، 2000) نشان میدهد ترفیع پولی تاثیر منفی بر ارزش ویژهی برند دارد.
با تمرکز بر تاثیرات مستقیم بر ابعاد ارزش ویژهی برند، ترفیع پولی احتمالا تاثیر منفی بر کیفیت ادراک شده و تداعیهای برند خواهد داشت. کاهش قیمت مرجع درونی یکی از دلایل اصلی است که چرا ترفیع پولی بر کیفیت ادراکی تاثیر منفی دارد. مصرف کنندهها از قیمت به عنوان نشانه بیرونی برای نتیجهگیری درباره کیفیت محصول استفاده میکنند، به همین دلیل تاثیرگذاری تخفیف قیمت، بر قیمت مرجع مصرفکنندهها میتواند منجر به ارزیابی نامطلوب از کیفیت شود.
بنابراین ترفیع پولی میتواند تداعیهای برند را از بین ببرد و تاثیر منفی بر تصویر برند بگذارد. همچنین برنامههای ترفیع پولی آنقدر کوتاه هستند که تداعی های برند به صورت بلند مدت ثبت نمی شود و میتواند عدم قطعیت درباره کیفیت برند ایجاد کند که ادراکات منفی تر از برند را ایجاد میکند.
به طور خلاصه، استفاده مکرر از ترفیع قیمت، تاثیر منفی بر کیفیت ادراکی و ابعاد تداعی برند دارد چرا که این ابزار باعث میشود مصرف کننده ها، به جای برند، به قیمت فکر کنند.
فرضیه3. ادراکات مصرف کننده ها از ترفیع پولی برند تاثیر منفی دارد بر: الف) کیفیت ادراکی و ب) تداعیهای برند
ترفیع غیرپولی، از جمله هدایای تبلیغاتی، نمونه های رایگان، در استراتژی های ترفیعی به صورت فزاینده اهمیت یافتهاند. تحقیقات نشان می دهد (مانتانر و پینا 2008) ترفیع غیرپولی میتواند به تقویت ارزش ویژهی برند کمک کند. بر خلاف ترفیع پولی، ترفیع غیرپولی بر قیمت های مرجع درونی مصرف کننده ها تاثیرگذار نیست و در نتیجه بعید است تاثیرگذاری منفی بر کیفیت ادراکی داشته باشد.
به همین ترتیب، ترفیع غیرپولی میتواند به تمایز برند، انتقال رویکردهای متمایز برند و بهبود ارزش ویژهی برند کمک کند. در حالی که ترفیع پولی اصولا مربوط به مزایای همراه با سود است.
ترفیع غیرپولی مربوط به مزایای لذتی از قبیل سرگرمی، اکتشاف و مشابه با هیجان های تجربی است، بنابراین میتواند باعث تداعیهای بیشتر در رابطه با هویت برند، تجربههای لذت بخش، احساسات و هیجان ها شود، علاوه بر این تداعیهای مثبت و مطلوبتر به برند ارتباط داده میشوند.
فرضیه4. ادراکات مصرفکنندهها از ترفیع غیرپولی برند تاثیر مثبت دارد بر: الف)کیفیت ادراکی و ب)تداعیهای برند
این نظریه ادعا میکند، رویکردها و هنجارهای ذهنی بر نیات تاثیرگذار هستند که در نتیجه بر رفتار تاثیر میگذارند. این مدل نشان میدهد، مصرف کننده ها باورهایی درباره محصول با جستجوی اطلاعات درباره ویژگیهای آن تشکیل میدهند، سپس این باورها را ارزیابی میکنند و احساساتی درباره محصول منتهی به خرید یا نفی برند ایجاد میکنند.
این چارچوب، تکامل ارزش ویژهی برند را به صورت فرآیند آموزش مصرف کننده ترسیم میکند: آگاهی مصرف کننده ها درباره برند منجر به رویکردی میشود که بر وفاداری نگرشی به برند تاثیرگذار است.
فرآیند ایجاد ارزش ویژهی برند، با افزایش آگاهی از برند شروع میشود. مصرف کننده ها ابتدا باید از برند آگاه باشند تا در ادامه، مجموعه ای از تداعی های برند داشته باشند.(آکر، 1991) آگاهی از برند بر تشکیل و قدرت تداعیهای برند، از جمله کیفیت ادراکی، تاثیرگذار است.(کلر، 1993) بنابراین آگاهی از برند به اندازهی تداعیهای برند و کیفیت ادراکی اهمیت دارد.
وقتی مصرف کننده ها به ادراک مثبت تر از برند میرسند، تداعی های برند و کیفیت ادراکی منجر به وفاداری برند میشوند. بنابراین، میزان زیاد کیفیت ادراکی و تداعیهای مثبت میتوانند وفاداری به برند را افزایش دهند.
فرضیه5. آگاهی از برند تاثیر مثبت بر کیفیت ادراکی دارد.
فرضیه6. آگاهی از برند تاثیر مثبت بر تداعیهای برند دارد.
فرضیه7. کیفیت ادراکی تاثیر مثبت بر وفاداری به برند دارد.
فرضیه8. تداعیهای برند تاثیر مثبت بر وفاداری به برند دارد.
نتیجهگیری
ارزش ویژهی برند شاخص اصلی برای موفقیت برند است. بنابراین شناخت عناصری که به تقویت ارزش ویژهی برند کمک میکنند یا از آن میکاهند اهمیت دارد. طبق تحقیقات انجام شده، در استراتژی های تبلیغات، کمیت میتواند در برابر کیفیت تبلیغات بی اثر باشد. بنابراین رویکردهای افراد درباره تبلیغات نقش اساسی و موثر بر کیفیت ادراکی، آگاهی از برند و تداعیهای برند دارد.
تاثیر ترفیع فروش بر ارزش ویژهی برند، مطابق با نوع ابزار ترفیعی استفاده شده متفاوت است. ترفیع پولی (یعنی تخفیف قیمت) تاثیر منفی بر کیفیت ادراکی دارد، در حالی که ترفیع غیر پولی (یعنی هدایا) تاثیر مثبت بر کیفیت ادراکی و تداعی های برند دارد.
علاوه بر این، آگاهی از برند تاثیر مثبت بر کیفیت ادراکی و تداعی های برند دارد، که در نتیجه بر وفاداری به برند نیز تاثیرگذار است.
همانطور که می دانید دنیای بازاریابی دیجیتال با سرعت بسیار زیادی در حال تغییر است. به همین خاطر باید شرکت های دیجیتال مارکتینگ و آژانس های دیجیتال مارکتینگ بتوانید خود را با پلتفرم ها، تاکتیک ها و استراتژی های جدید هماهنگ سازید. یکی از مواردی که به هنگام متمایز کردن برند از سایر رقبا بسیار مفید و کمک کننده خواهد بود، بررسی آمارهای موجود در این حوزه است.با این وجود، هنگامی که می خواهید آمارهای موجود را بررسی کنید باید در انتخاب منبع آن دقت لازم را داشته باشید. این آمارها می توانند در پیش بینی ترندها به ما کمک کنند و فرصت های موجود در بازار را شناسایی نمایند. در این مقاله قصد داریم آمارهای مربوط به اینستاگرام را برای برنامه ریزی استراتژی 2018 بیان کنیم.
1. حدود 70 درصد از هشتگ های اینستاگرام مربوط به برندهاست
تعامل برندها در اینستاگرام بسیار بیشتر از سایر کانال های اجتماعی است. برندها نیز این موضوع را پذیرفته اند و تصمیم گرفته اند هشتگ هایی را برای کمک به سازماندهی مکالمات خود به کار ببرند. زمانی که می خواهید استراتژی های سال 2018 را برنامه ریزی کنید این موضوع را مدنظر داشته باشید. داشتن هشتگ های مربوط و مختص به کمپین برای پیگیری عملکرد آن بسیار مفید خواهد بود.
2. حدود 71 درصد از کسب وکارهای مطرح موجود در جهان در سال 2017 از اینستاگرام استفاده می کنند
اشباع برندها در اینستاگرام به طور پایداری در حال افزایش است و همین امر باعث ایجاد رقابت در این حوزه می شود. زمانی که می خواهید محتوایی برای اینستاگرام خود تهیه کنید این موضوع را مدنظر داشته باشید. سعی کنید داستان خود را به شیوه قانع کننده و جذابی بیان کنید و نمایش بصری از منحصر به فرد بودن خود را در اختیار کاربران بگذارید.
3. حدود 80 درصد از کاربران حداقل یک کسب وکار را در اینستاگرام دنبال می کنند
این روزها برندهای بیشتری از اینستاگرام استفاده می کنند و کاربران نیز با آن ها در ارتباط هستند. به همین خاطر باید بدانید که اینستاگرام فرصت منحصر به فردی را برای نشان دادن برند فراهم آورده است.
4. انتظار می رود درآمد از تبلیغات موبایلی در سال 2017، در این شبکه اجتماعی به 4 میلیارد دلار برسد
کسب وکارهایی که تبلیغات را در اینستاگرام شروع نمی کنند فرصت های موجود را از دست می دهند. با افزایش رقابت، هزینه کلیک ها و تعامل نیز بیشتر می شود. توصیه می کنیم بودجه ای را برای تبلیغ در اینستاگرام اختصاص دهید. برای تبلیغات در اینستاگرام و تلگرام با مشاوران شرکت تبلیغاتی کیان راد در ارتباط باشید.
5. پست هایی که در آن موقعیت نیز بیان شده است 79 درصد نرخ تعامل بیشتری دریافت می کنند
دوست دارید در پست های اینستاگرامی خود تعامل بیشتری به دست آورید؟ موقعیت خود را تگ کنید. اینکار به کاربران کمک می کند پست شما را در نتایج جستجو بیابند و همین امر تعامل را بیشتر می کند.
6. حدود 70 درصد پست های اینستاگرامی دیده نمی شوند؟
ایا می دانستید که اکثریت قریب به اتفاق پست های اینستاگرامی اصلا دیده نمی شوند؟ سعی کنید برنامه و زمانبندی مناسبی برای انتشار پست های خود داشته باشید، از هشتگ های صحیح استفاده کنید، اکانت های مناسب را تگ کنید و از تگ موقعیت استفاده نمایید تا مطمئن شوید محتوای شما شانس بهتری برای دیده شدن خواهد داشت.
7. تصاویر اینستاگرامی 36 درصد تعامل بیشتری نسبت به ویدئوها ایجاد می کنند
اگرچه به نظر می رسد فایل های ویدئویی محبوبیت بیشتری در دنیای وب داشته باشند اما تصاویر در این شبکه اجتماعی تعامل و مشارکت بیشتری را ایجاد می کنند. این موضوع می تواند به خاطر مصرف داده ها یا مدت زمان توجه کاربر باشد. توصیه می کنیم در صورت امکان از هر دو مورد استفاده کنید.
8. حدود 65 درصد از پست هایی با عملکرد بالا در اینستاگرام، محصولی را برجسته می کنند
علی رغم تصور قدیمی که در مورد رسانه های اجتماعی وجود دارد و فروش را در این رسانه ها درست نمی داند، پست هایی که عملکرد خوبی در اینستاگرام داشته اند محصولی را در خود برجسته نموده اند. البته این موضوع بدین معنی نیست که اکانت خود را با پست هایی که در مورد محصولاتتان است پر کنید. این موضوع بدین معنی است که باید در کاربرد تصاویری که عملکرد محصولات را نشان می دهند هوشیار باشید.
9. تصاویری که دارای چهره هستند 38 درصد لایک بیشتری دریافت می کنند
کاربران دوست دارند چهره افراد را در پست های اینستاگرامی ببینند. تصاویری که بر روی افراد تمرکز می کنند تعامل و مشارکت بیشتری دریافت خواهند کرد. به همین خاطر باید محتوای خود را انسانی تر کنید.
10. محتوای تولید شده توسط کاربر، 4.5 درصد نرخ تبدیل بالاتری خواهد داشت
مطالعات انجام شده نشان می دهد استفاده از محتوای تولید شده توسط کاربر، تعامل و مشارکت را به طور کلی افزایش می دهد، هزینه به ازای هر کلیک را پایین تر می آورد و نرخ کلیک را برای تبلیغات پولی افزایش می دهد. اگر شاخص عملکرد کلیدی شما در جهت مناسبی حرکت کند، نرخ تبدیل نیز بهتر خواهد شد. از افراد بخواهید محتوایی را برایتان تولید کنند.
از آنجا که یکی از مهمترین رکن هر کسب و کار تبلیغات است و همچنین با گسترش فناوری در تمام زوایای زندگی فردی و شغلی افراد تبلیغات اینترنتی از اهمیت خاصی برخوردار است.
در ادامه می توانید با ۱۰ نوع تبلیغات اینترنتی آشنا شوید.
۱. تبلیغات بنری
یک بنر حاوی متنی کوتاه یا تصویری گرافیکی است که یک محصول یا سرویس را تبلیغ میکند. تبلیغات بنری جزئی از صفحهی وب است. این بنر، هایپرلینکی به وبسایت تبلیغکننده ارائه میکند که وقتی کاربر روی آن کلیک میکند اطلاعاتی فراهم میکند و در این میان مراجعهکننده را متقاعد میکند خریدی انجام بدهد.
۲. تبلیغات پاپ آپ
تبلیغات پاپ آپ در پنجرهی خودش ظاهر میشود، و هنگامی نمایش داده میشود که کاربر صفحهی وب را باز میکند یا میبندد. عموما، تبلیغات پاپ آپ بسیار آزاردهنده و اعصاب خردکن هستند. تنظیمات درونی مرورگرها این امکان را فراهم میکنند که تبلیغات پاپ آپ را بلاک کنید.
۳. تبلیغات بینابینی
وقتی کاربر بر یک لینک به صفحهای جدید کلیک میکند، تبلیغات بینابینی در پنجرهی مرورگر باز میشود. تبلیغ پیش از آنکه صفحهی مورد نظر بارگذاری شود به مدت چند لحظه نمایش داده میشود. بسیاری از تبلیغات بینابینی به صورت اتوماتیک بسته میشوند و فضا را برای باز شدن صفحهی مورد نظر در این پنجره فراهم میکند.
۴. کوپن
شرکتهای خاصی به اعضایشان کوپن تخفیف میدهند که میتوانند پرینت کنند و هم بهصورت آنلاین و هم آفلاین استفاده کنند. این کوپنها مشتریان را به پسانداز پول و لذت بردن از تخفیف در زمان خرید تشویق میکنند. وقتی یک مشتری بر یک کوپن خاص کلیک کند، برای بازاریاب آسان است تشخیص دهد مشتری به دنبال چه محصولی میگردد.
این کوپنها به بازاریابان اجازه میدهد رفتار مشتری را رصد کنند. از آنجاییکه کوپنهای آنلاین به پسانداز کردن پول کمک میکنند مردم به آنها علاقه دارند.
۵. برنامهی امتیازدهی
وقتی مشتریان بهصورت آنلاین محصولی خریداری میکنند، امتیاز بهدست میآورند. وقتی امتیازات تکمیل شدند، از آنها برای یک خرید در آینده استفاده میشود. ایدهای که در پشت این امتیازها وجود دارد این است که مشتریان را به خریدهای بزرگتر تشویق کنند تا امتیازهای بیشتری بگیرند و از مزایای آن بهره ببرند.
۶. پرداخت به ازای بازدید
شرکتها برای بازدید تبلیغاتشان به مشتریان پول میدهند.
۷. تبادل بنر
تبادل مستقیم لینک را بین وبسایتها شامل میشود. شرکت “الف” با نمایش بنر شرکت “ب” موافقت میکند، شرکت “ب” نیز در عوض با نمایش بنر شرکت “الف” بهشکل یک لینک، موافقت میکند.
۸. ردیابی
پاسخ بازدیدکنندهی تبلیغات یا ایمیل را میتوان با قرار دادن فایلهای کوچکی بهنام “کوکی” در رایانهی فرد بازدیدکننده ردیابی کرد. این کار به تبلیغکنندگان اجازه میدهد تا پیگیری کنند چه نوع مشتریانی به چه نوع تبلیغاتی پاسخ میدهند و بررسی کنند چه نوع پیشنهاداتی پاسخهای بهتری به همراه دارد.
۹. ایمیل
با استفاده از ایمیل میتوان با کمترین هزینه به مخاطبانی در سطح جهانی دست یافت. ایمیلهای اسپم (که درخواستی برای آنها نبودهاست) پاسخهای منفی به دنبال دارند ولی ایمیلهای درخواستشده مورد استقبال مشتریان قرار میگیرند. بازاریابی ایمیلی مزایای متعددی دارد ازجمله: دسترسی گسترده تر، مخاطبان تحصیلکرده و هدفمند، اهداف بینظیر، برندسازی قدرتمند رسانهای و فروش مستقیم.
۱۰. تبلیغات حاشیهای
تبلیغات حاشیهای تبلیغات باریک و بلندی هستند که در سمت چپ یا راست صفحات وب ظاهر میشوند.
تلگرام توانست با ظاهر ساده، به کارگیری آسان و ویژگیهای به دردبخور و همچنین فیلتر بودن سایر پیامرسانها سریعا به ابزار اصلی ارتباطات در کشور ما تبدیل شود. به طوریکه این روزها نمیتوان کسی را پیدا کرد که از آن استفاده نکند. با توسعهی این اپلیکیشن و اضافه شدن ویژگیهای ساخت کانال و گروه؛ راه برای استفادهی کسبوکارها از آن نیز هموار شد.
اما هنوز هم کسبوکارها با مشکلات بسیاری در زمینهی فروش محصولات در تلگرام مواجه هستند. از جملهی این مشکلات جذب کاربر، حفظ و نگهداری وی، کم بودن نرخ تبدیل و مواردی مشابه است که در ادامه ما توصیه و مشاوره بازاریابی برای برطرف کردن این مشکلات را ارائه میکنیم.
۱) کانال داشته باشیم یا گروه؟
کانالها و گروهها هر کدام برای اهداف خاصی ایجاد شدهاند. زمانی که هدف شما فروش محصولات است ایجاد گروه میتواند نویز زیادی ایجاد و کاربران را آزار و اذیت دهد. همانطور که میدانید مدیریت یک گروه تلگرامی به هیچ وجه کار آسانی نیست و ممکن است برندینگ شما را برای همیشه نابود کند.
بنابراین اگر هدف شما در تلگرام فروش محصولات است، از کانالها بهره بگیرید. البته مطمئن شوید که هدف خود را درست انتخاب کرده باشید. بسیاری از کسبوکارها اهداف مختلفی همچون آگاهی از برند، افزایش ترافیک، افزایش وفاداری مشتریان و … دارند. قبل از شروع به راهاندازی کانال مطمئن شوید که هدف شما فقط فروش محصول است و هیچ هدف دیگری ندارید.
۲) متناسب بودن هدف با محتوای کانال شما
حالکه هدف شما کاملا واضح و مشخص است، باید استراتژی محتوای کانال خود را مشخص کنید. بسیاری از افراد به هنگام راهاندازی کانال خود پستهای فان، آموزشی و مناسبتی تولید میکنند تا مخاطب جذب کنند و مابین پستها یک پست فروش نیز ارسال میکنند. این کار هم از لحاظ روانشناسی و هم از لحاظ استراتژیک اشتباه بزرگی محسوب میشود.
وقتی کاربر با هدف خواندن پستهای فان وارد کانال شما میشود و سپس پستهای فروش مشاهده میکند، حس خوبی نسبت به کانال شما نخواهد داشت. همچنین ارسال پستهایی با موضوعات مختلف باعث میشود که کانال شما یکنواخت و حرفهای دیده نشود.
بنابراین قبل از هر کاری باید استراتژی فعالیت در کانال تلگرام خود را براساس مواردی که گفتیم مشخص کنید. البته ما به هیچ وجه نمیگوییم فقط پست فروشارسال کنید، بلکه منظور اینست که سایر پستها نیز در راستای فروش باشند. به عنوان مثال، اگر شما محصولاتی مارکدار میفروشید میتوانید مابین پستهای فروش خود راجع برند، تاریخچه و اخبار جدیدشان بنویسید.
با این شیوه نه تنها تعداد مخاطبان کمتری به کانال شما عضو نخواهند شد، بلکه تعداد زیادی عضو خواهند شد و آنها دقیقا مخاطبان هدف شما خواهند بود.
۳) ارائهی توضیحات کافی در رابطه با کانال و هدفش
اگر به رفتارهای خود حین جوین شدن به گروهها توجه کنید، متوجه میشوید که اولین کاری که میکنید مراجعه به بخش توصیف گروه یا کانال و مطالعهی توضیحات آن است. شما با تعداد محدودی کاراکتر در این بخش مواجه هستید، همین محدودیت میتواند به شما کمک کند تا خلاقانهترین و بهترین توضیحات را در آن بخش ارائه کنید.
این بخش نقش مهمی در عضویت و یا بیتوجهی کاربران به کانال شما نقش مهمی دارد.
۴) ارائهی بهترین پستها با ویژگیهای گرافیکی
حال که توانستید کاربرانی را به کانال خود جذب کنید، باید با محتوای جذاب توجه آنها را به کانال خود جلب کنید تا قصد ترک کردن آن را نداشته باشند. تصاویر جذاب از محصولات، توضیحات کافی، قیمت میتواند نقش موثری در حفظ و نگهداری کاربرانتان داشته باشد.
همچنین شما باید زیر تصاویر، آدرس خرید محصولی که قرار دادهاید، همچنین آدرس کانالتان را قرار دهید. در واقع، شما باید سعی کنید تا کاربر کمترین زحمت را برای خرید متحمل شود.
۵) اسپم نباشید
یکی از اشتباهاتی که کسبوکارها در کانال تلگرام خود مرتکب میشوند، اینست که اغلب بازاریابی را با اسپم کردن اشتباه میگیرند. اگر شما میخواهید به فروش محصولات در تلگرام اقدام کنید، لازم نیست هر لحظه پست ارسال کنید، بلکه میتوانید یک محصول را ارسال کنید و از علاقهمندان برای دیدن محصولات بیشتر به سایت خود دعوت کنید.
البته ممکن است شما فروشگاه اینترنتی نباشید و فقط یک محصول داشته باشید، در چنین شرایط استراتژی محتوای شما باید ترکیبی از افزایش آگاهی از برند وفروش باشد و کلا پستهای متفاوتی منتشر کنید.
۶) تبلیغ کنید
هر چقدر هم تلاش کنید، بدون تبلیغات نمیتوانید سریعا کاربران هدف خود را جذب کنید و به فروش محصولات در تلگرام بپردازید. لذا باید در کانالها و یا گروههایی که با موضوع کسبوکار شما در حال فعالیت هستند، تبلیغ کنید. برای اینکار بهتر است لیستی از کانالهای مرتبط با کسب وکار خود تهیه کنید، استراتژیهای آنها را بررسی کنید، در صورتی که مطمئن شدید کاربران هدف شما هستند، برای تبلیغ اقدام کنید.
۷) پشتیبانی ۲۴ ساعته داشته باشید
کانالهای تلگرامی تنها مشکلی که دارند اینست که ارتباط یک طرفه ایجاد میکنند، بنابراین باید به کاربران خود برای پرسیدن سوال و ارتباط با شما راهکاری ارائه کنید. شما میتوایند یک تیم ارتباط با مشتری داشته باشید و یوزر(@…) آنها را در اختیار مشتریان قرار بدهید. میتوانید این یوزرها را در بخش توضیحات ابتدایی کانال وارد کنید تا پیدا کردن آنها آسان باشد.
شاخصهایی وجود دارند که با استفاده از آنها میتوانید میزان تعامل مخاطبان با یک صفحهی اینستاگرام و کارایی آن صفحه را محک بزنید.
شبکهی اینستاگرام با داشتن بیش از ۱۰۰ میلیون کاربر فعال بهطور روزانه، خود را به سطحی از اعتبار و کارایی رسانده که تقریبا محال است برندی پیدا شود که از کنار این شبکه و پتانسیلش بهراحتی بگذرد. با این وجود، تمامی برند هایی که از اینستاگرام برای گسترش خدماتشان استفاده میکنند، این کار را بهطور صحیح و اصولی انجام نمیدهند.
شما برای اینکه بتوانید ارزیابی درستی از میزان فعال بودن صفحهی اینستاگرام و همچنین میزان تأثیرات مثبت حاصل از فعالیت در این شبکه داشته باشید، باید دستاوردها و نتایج بهدستآمده از اینستاگرام را مورد سنجش قرار دهید. فرقی نمیکند که شما هنوز حسابی در اینستاگرام ندارید یا اینکه قصد ایجاد یک حساب تازه دارید؛ یا اینکه یک حساب در حال استفاده دارید و میخواهید برخی از رهیافتهای نتیجهمحور را روی آن اعمال کنید، در هر صورت ما در اینجا شاخصهایی ارائه میدهیم که میتوانند شما را در رسیدن به موفقیت در برندسازی از طریق صفحه اینستاگرام یاری کنند.
۱. فالوورها
تعداد اعضای صفحه یکی از سادهترین و در عین حال حیاتیترین شاخصهایی است که باید آن را رصد کنید. شاید شما در حساب شخصی اینستاگرام خودتان، تصمیم بگیرید که بهسادگی و بدون توجه به موضوعی خاص، یک عکس جالب از حیوان خانگیتان را با شماری از دوستان یا اعضای خانوادهتان به اشتراک بگذارید. اما اگر در حال مدیریت یک حساب اینستاگرام تجاری باشید، باید بتوانید محتوای خود را به سطحی برسانید که بیشترین افراد ممکن را از میان مخاطبهای هدف بهسوی صفحه بکشاند.
وقتی که در مورد اینستاگرام صحبت میکنیم، آن گفتهی قدیمی در مورد اینکه تعداد پستها هر قدر بیشتر باشد، بهتر است، دیگر صادق نخواهد بود. شما میتوانید با تگ کردن پستهای خود با هشتگهای محبوب و مرتبط به صنعت یا کسبوکارتان، فالوورهای اینستاگرامی بیشتری جذب کنید. برای مثال تیم پایگاه آنترپرنر موفق شده بودند مخاطبان اینستاگرامی خود را با استفاده از هشتگهای مرتبط business ،#startup# و entrepreneur# طی حدود شش ماه به ۵۰۰ هزار نفر برسانند.
استفاده از این هشتگها به افراد علاقهمند به مباحث کارآفرینی اجازه میداد که محتوای دلخواهشان را بهتر پیدا کنند و با آن پایگاه مرتبط شوند. شما حتما باید پستهایتان را با تگهایی ارسال کنید که کاملا با کسبوکار شما مرتبط هستند. برای نمونه اگر شما در کار فروش کفشهای ورزشی هستید، بهتر است از هشتگی همانند #دو، #تناسب اندام یا #دوندههای اینستا استفاده کنید. اگر شما میخواهید کفشهای پاشنهبلند ارائه کنید، میتوانید از هشتگهایی در مورد مد و فشن و استایل استفاده کنید.
شما بهسرعت میتوانید هشتگهای محبوب مد نظر خودتان را با تایپ کردن کلمات کلیدی آن صنعت در قسمت جستجوی اینستاگرام شناسایی کنید. از پر شدن هشتگها نترسید. توییتر شمار کاراکترها را محدود میکند؛ اما اینستاگرام تا سقف استفاده از ۳۰ هشتگ را برایتان مجاز گذاشته است. در حالی که ما بهطور متداول پستهایی را میبینیم که دارای هشتگهای زیادی هستند؛ اما به نظر میرسد که بین ۵ تا ۱۰ هشتگ برای یک پست رقم مناسبی باشد.
اگر مطمئن نیستید چه هشتگهایی میتوانند در زمینهی فعالیت شما بیشترین جاذبه را ایجاد کنند، محبوبترین پستها را مد نظر قرار دهید یا اینکه نگاهی به کارهایی داشته باشید که سایر برندهای فعال در زمینهی شما انجام دادهاند.
۲. درگیر شدن ذهن مخاطب با پست
هنگامی که اکانت اینستاگرام شما شروع به رشد میکند، باید از این موضوع اطمینان حاصل کنید که کاربران واقعی با پستهایتان درگیر میشوند و آن را با لایک زدن یا کامنت دادن برای این پستها نشان میدهند. استاندارد موجود در صنعت، حدود ۷۰ واکنش به ازای هر هزار فالوور است. سطح بالای درگیر شدن مخاطبان نشاندهندهی این خواهد بود که محتوای شما در میان مخاطبانتان بازتاب دارد. حال اگر میزان درگیر شدن مخاطبان با پستهایتان کم باشد چه باید کرد؟ بر پایهی تحقیقهای نیل پاتل، کارشناس بازاریابی و کارآفرینی، بالاتر بردن تأثیرتان بر مخاطبان در اینستاگرام و به حد بیشینه رساندن آن یک علم است.
۳۸ درصد لایکها برای پستهایی زده میشود که دارای عکس از پدیدهها باشند.
۳۰ درصد افزایش در میزان درگیری مخاطبان برای پستهای عکسدار، نشان میدهد که مشتریان و مخاطبان واقعی در حال استفاده از سرویس هستند.
۲۹ درصد لایکها برای پستهایی با فضای پسزمینهی زیاد ثبت میشوند.
۲۴ درصد از لایکها برای تصاویر روشن در برابر تصاویر تیره به ثبت میرسند.
شما باید پستهای اینستاگرامتان را به نحوی برنامهریزی کنید که میزان تأثیرشان به ماکزیمم برسد. این هدف و کار برای آن هیچ تفاوتی با تلاش برای پردازش مفهوم و مفهوم دهی به یک پرینت یا بیلبورد تبلیغاتی ندارد. بهتر است یک تقویم ادیتوریال ویژه برای کسبوکارتان در اکانت اینستاگرام در نظر داشته باشید. نوع تصاویری را که هرروز میخواهید پست کنید، یک هفته زودتر مشخص و برنامهریزی کنید. سپس یک بعدازظهر را بهطور کامل به گرفتن عکس از محصولات و ادیت تمامی آنها اختصاص دهید؛ بهطوری که تصاویر شما دارای جلوههای کامل و مناسب و در زمان معینشده برای ارسال پستها، آماده باشند.
۳. بازدیدهای استوری
ارائهی فیلترهایی برای تصاویر ثابت، دلیل اصلی شهرت اینستاگرام در روزهای اول ورود بود. از آن زمان تا به امروز ما شاهد معرفی و بهکارگیری پستهای ویدیویی نیز از جانب شبکه بودهایم و اکنون کاربران میتوانند استوریهای مورد نظرشان را هم در اینستاگرام ایجاد کنند. افراد و برندهای مختلف چندین عکس یا ویدیو از یک روز را کنار هم میگذارند و آن را بهصورت استوری در اینستاگرام قرار میدهند. شما حتما باید شمار بازدیدهای استوریهای خود را پیگیری کنید؛ درست همانطور که شاخصهای درگیر شدن مخاطب را برای پستهای معمولیتان بررسی میکنید. شمار بالای بازدیدها (بسته و مرتبط با وسعت مخاطبان) به این معنی است که استوریهای شما کاربران را تحت تأثیر قرار میدهند. شمار پایینتر بازدیدها نیز این پیام را به شما میرساند که زمان انجام تجربهای جدید با محتوای جدید برای استوریها فرا رسیده است.
سعی کنید به آپدیتهای استوریتان تنوع ببخشید و در آنها مجموعهای از نکات شاخص محصولات، پشت صحنهی عکسها و همچنین ترفندهای سریع جای دهید. سعی کنید از پستهایتان لذت ببرید و به خودتان هم خوش بگذرد و در مورد اشتراکگذاری بیش از حد پست در این بخش نیز نگران نباشید. استوریها در واقع برای برندها ایدهآل هستند؛ زیرا چنین قابلیتی امکان و فرصت برقراری ارتباطهای کوتاه با مخاطب را در طول روز و بدون پر کردن فیدهای آنها از پستهای یک صفحه فراهم میکند.
۴. بازدیدهای وبسایت
پستهای اینستاگرام به کاربران اجازه نمیدهند که بهطور مستقیم و با کلیک وارد آن سایت شوند؛ مگر اینکه آن پست بهعنوان یک تبلیغ (ad) ارسال شده باشد. با این حال هر اکانت اینستاگرامی به دارنده اجازه میدهد که در بخش بیو یک لینک قرار دهد.
بسیاری از برندها در بخش بیو تنها به وارد کردن لینک اصلی وبسایتشان اکتفا میکنند و هرگز آن را تغییر نمیدهند. تصور کنید که شما چطور میتوانید با ایجاد تغییر در لینک اصلی و تبدیل آن به لینکی مرتبط با پست اخیرتان، بازدید وبسایتتان از طریق اینستاگرام را افزایش دهید. اندکی زحمت اضافه میتواند شما را قادر کند که در پست و کپشن خودتان بهنوعی یک فراخوان بگذارید؛ برای مثال با این مضمون که «برای اطلاعات بیشتر روی لینک بیو کلیک کنید». سپس میتوانید از سرویس گوگل آنالیتیکز استفاده کنید و میزان بازدیدهای سرازیر شده به سایت از طریق اینستاگرام را مشاهده کنید.
وال مارت بزرگترین خردهفروشی دنیا است که بیش از ۱۱ هزار شعبه در سراسر جهان دارد. این شرکت همچنین بهعنوان پردرآمدترین شرکت دنیا شناخته میشود.
شرکت وال مارت یک شرکت خردهفروشی آمریکایی است که در سال ۱۹۶۲ توسط سم والتون (Sam Walton) راهاندازی شد. این شرکت دارای بزرگترین شبکهی فروشگاههای زنجیرهای تخفیفدار هایپرمارکت و مواد غذایی است. وال مارت بیش از ۱۱ هزار شعبه در ۲۸ کشور دارد و بهعنوان بزرگترین شرکت دنیا از نظر درآمد شناخته شده است. این شرکت یک کسبوکار خانوادگی است و سهام اصلی آن به نام خانوادهی والتون است. آنها حدود ۲.۳ میلیون کارمند در سراسر دنیا دارند و بزرگترین شرکت از نظر تعداد کارمند به شمار میروند. والمارت در سال ۱۹۷۲ وارد بازار بورس نیویورک شده و در سال ۱۹۸۸ بهعنوان پرسودترین خردهفروشی آمریکا شناخته شد.
داستان شکلگیری برند وال مارت
در سال ۱۹۴۵ یک تاجر و کارمند سابق شرکت J. C. Penney یعنی سم والتون یکی از شعبات فروشگاه Ben Franklin را از برادران Butler اجاره کرد. هدف او از اجارهی این فروشگاه این بود که بتواند محصولات بیشتری را با سود کمتر به فروش برساند. او در ابتدای کار خود با شکستهای زیادی روبهرو شد زیرا هزینهی اجاره و خریداری مواد اولیه بسیار بالا بود. اما توانست تأمینکنندگان دیگری را پیدا کند که محصولات خود را با قیمت کمتری عرضه میکردند. او سود حاصل از فروش محصولات را پایین آورد و توانست نرخ کلی فروش را ۴۵ درصد افزایش دهد. روند افزایشی میزان فروش طی ۵ سال بعد نیز ادامه داشت. بعد از گذشت ۵ سال قرارداد اجارهی او تمام شد و نتوانست برای تمدید آن با مالکان به توافق برسد. بنابراین مغازهی جدیدی را با نام Walton's Five and Dime راهاندازی کرد. امروزه این مغازه تبدیل به موزهی وال مارت شده است.
والتون در تاریخ ۲ جولای سال ۱۹۶۲ اولین فروشگاه تخفیفدار وال مارت را در شهر راجرز ایالت آراکانزاس راهاندازی کرد. این شرکت در ۵ سال اول فعالیت خود توانست تعداد شعبههای خود را به ۲۴ عدد در سراسر ایالت آرکانزاس افزایش دهد. در سال ۱۹۶۸ اولین فروشگاه وال مارت در خارج از آرکانزاس و در ایالت اوکلاهاما افتتاح شد. شرکت وال مارت در تاریخ ۳۱ اکتبر سال ۱۹۶۹ به ثبت رسید. در سال ۱۹۷۰ اولین دفتر و مرکز توزیع آن در ایالت آراکانزاس افتتاح شد. این شرکت در آن زمان ۳۸ شعبه و ۱۵۰۰ کارمند داشت. وال مارت در دههی ۱۹۸۰ به رشد سریع خود ادامه داد. بهطوری که در بیستوپنجمین سالگرد تأسیس خود در سال ۱۹۸۷ تعداد ۱۱۹۸ کارمند و حدود ۱۶ میلیارد دلار درآمد داشت.
شبکهی ماهوارهای شخصی
در سال ۱۹۸۷ ساخت شبکهی ماهوارهای شرکت به پایان رسید. طرح راهاندازی شبکه با سرمایهگذاری ۲۴ میلیارد دلاری انجام شد. این شبکه امکان انتقال دادهها، صدا و ارتباط ویدئویی یک طرفهی دفتر اصلی شرکت را با تمام واحدهای عملیاتی امکانپذیر میکرد. این نوع شبکه در آن زمان بزرگترین شبکهی ماهوارهای شخصی به شمار میرفت. درواقع این شبکه به دفتر اصلی اجازه میداد که مقدار موجودی و فروش تمام فروشگاههای خود را زیر نظر داشته باشد.
در سال ۱۹۸۸ والتون، دیوید گلس (David Glass) را بهعنوان مدیرعامل شرکت معرفی کرد و خودش بهعنوان رئیس هیئت مدیرهی شرکت باقی ماند. روند رشد این شرکت بهاندازهای زیاد بود که بسیاری از شهرها نگران تأثیر آن روی جوامع محلی بودند. بهطوری که مطالعات زیادی روی تأثیر اقتصادی وال مارت بر شهرها و کسبوکارهای محلی صورت گرفت. کنث استون (Kenneth Stone)، استاد اقتصاد دانشگاه ایالت آیووا تحقیقات جالبی در این زمینه انجام داد. او متوجه شد که بعضی از شهرهای کوچک بعد از ۱۰ سال از افتتاح یک شعبهی فروشگاه وال مارت، بیش از نیمی از میزان خردهفروشی خود را از دست خواهند داد. با این حال او در یکی دیگر از تحقیقات خود تأثیر افتتاح فروشگاههای این شرکت را روی شهرهای کوچک بررسی کرد. او توسعه پیدا کردن خط راهآهن، پیدایش مراکز خرید و تغییرات مثبت در بازار خردهفروشی را از جمله مزایای افتتاح فروشگاه وال مارت عنوان کرد. نتیجهی تحقیق دیگری در دانشگاه میسیسیپی نشان داد که شعبههای وال مارت هم تأثیرات مثبت و هم تأثیرات منفی روی فروشگاههای محلی موجود خواهند گذاشت.
کمک به طوفان زدگان
شرکت وال مارت در سپتامبر ۲۰۰۵ و بعد از وقوع طوفان کاترینا، از طریق شبکههای تدارکی خود اقدام به کمک رسانی کرد. این شرکت ۲۰ میلیون دلار پول نقد، ۱۵۰۰ کامیون کالا، ۱۰۰ هزار وعدهی غذایی و قول استخدام کارگران آواره را داد. نتیجهی یک مطالعهی مستقل توسط استیون هورویتز (Steven Horwitz) نشان میدهد که این شرکت از دانش محلی خود دربارهی زنجیرهی تأمینکنندگان، زیرساختها، تصمیمگیرندهها و دیگر منابع استفاده کرد تا کمکهای خود را قبل از آژانس مدیریت بحران فدرال به دست مردم برساند. این کار شرکت وال مارت از طرف دولت و مردم مورد قدردانی قرار گرفت. البته چند مورد انتقاد نیز از این شرکت به عمل آمد که همچنان روی روابط کارگری آن تأثیر دارد.
ابتکارات شرکت وال مارت
شرکت وال مارت در سال ۲۰۰۵ اعلام کرد که یکسری اقدامات زیست محیطی برای افزایش بهرهوری انرژی داشته است. هدف آنها این بود که با سرمایهگذاری ۵۰۰ میلیون دلاری در هر سال بتوانند بهرهوری سوخت کامیونهای وال مارت را بالا ببرند. این طرح ۳ ساله ۲۵ درصد گازهای گلخانهای، ۳۰ درصد انرژی مصرفی فروشگاهها و ۲۵ درصد زبالههای جامد دفع شده را کاهش میداد. لی اسکات (Lee Scott) مدیرعامل شرکت اعلام کرد که هدف فروشگاه وال مارت این است که در آینده سازگاری بیشتری با محیط زیست پیدا کند. این شرکت قصد دارد تنها از انرژیهای تجدید پذیر استفاده کرده و میزان تولید زبالهی خود را به صفر برساند.
آنها در راستای عملی کردن قول خود ۳ فروشگاه آزمایشی با استفاده از توربینهای بادی، پنلهای خورشیدی، دیگهای بخار سوخت زیستی، یخچالهای آب سردکن و باغهای بدون نیاز به آبیاری طراحی کردند. این شرکت با وجود انتقادهای زیست محیطی که از آنها میشد توانست چند قدم رو به جلو حرکت کند. همین موضوع شرکت وال مارت را تبدیل به بزرگترین فروشندهی شیر طبیعی و بزرگترین خریدار پنبهی دنیا کرد. وال مارت همچنین هزینههای بستهبندی و مصرف انرژی خود را به مقدار زیادی کاهش داد. وال مارت به تازگی شرکت برق خود را در تگزاس ساخته است و قصد دارد از برق ارزان در فروشگاههای خود استفاده کند. این شرکت با پیادهسازی این طرح انتظار دارد که ۱۵ میلیون دلار از هزینههای سالیانهی خود را کاهش دهد.
زندگی شخصی سم والتون
ساموئل مور والتون (Samuel Moore Walton) در ۲۹ مارس ۱۹۱۸ در شهر کینگزفیشر ایالت اوکلاهاما به دنیا آمد. پدر و مادر او کشاورز بودند و نمیتوانستند از این طریق هزینههای زندگی خود را تأمین کنند. در نتیجه در سال ۱۹۲۳ به ایالت میسوری مهاجرت کرند. ساموئل کار کردن را از سنین پایین آغاز کرد. او شیر گاوها را میدوشید، در بطریهای مخصوص میریخت و به مشتریها تحویل میداد. تحویل روزنامه و فروش اشتراک مجله از دیگر شغلهای همزمان او در دورهی دبیرستان بودند. او بعد از گذراندن دورهی دبیرستان تصمیم گرفت که وارد دانشگاه شود تا راه بهتری برای حمایت از خانوادهاش پیدا کند. بنابراین بهعنوان دانشجوی افسری در دانشگاه میسوری به تحصیل پرداخت. او در دوران دانشجویی خود نیز از هر فرصتی برای کسب درآمد استفاده میکرد. والتون نهایتا در سال ۱۹۴۰ با مدرک کارشناسی در رشتهی اقتصاد از دانشگاه فارغالتحصیل شد.
والتون در سال ۱۹۴۳ با همسر خود هلن رابسون (Helen Robson) ازدواج کرد و صاحب ۴ فرزند شد. او ۳ روز بعد از دانشگاه، در شرکت J. C. Penney بهعنوان کارآموز مدیریت مشغول به کار شد. در آن زمان حقوق ماهیانهی او به ۷۵ دلار میرسید و به مدت ۱۸ ماه در این شرکت کار کرد. او در سال ۱۹۴۲ برای شرکت در جنگ جهانی دوم نامنویسی کرد و بهعنوان ناظر امنیتی کارخانههای هواپیمایی و اردوگاههای زندان نظامی در جنگ خدمت کرد. والتون در سال ۱۹۴۵ بعد از ترک ارتش و در سن ۲۶ سالگی مدیریت اولین فروشگاه خود را آغاز کرد. او مبلغ ۲۰ هزار دلار از پدر همسر خود قرض گرفت و ۵ هزار دلار پسانداز خود را نیز به آن اضافه کرد و یکی از شعبههای فرنچایز فروشگاه Ben Franklin را اجاره کرد. شیوهی کاری والتون در بسیاری از زمینههای کار، جدید بوده و همین موضوع باعث به موفقیت رسیدن او شد. بهعنوان مثال او همیشه تمام قفسههای مغازهی خود را با محصولات متنوع پر میکرد.
والتون توانست میزان فروش شعبه را بهاندازهی قابل توجهی بالا ببرد اما بعد از تمام شدن مدت قرارداد اجاره، مالکان حاضر به امضای قرارداد جدید نشدند. بنابراین او به همراه همسر و پدر همسرش برای خریدن فروشگاه جدید وارد مذاکره با فروشندگان شدند. او بعد از اینکه ۶ بار از صاحب فروشگاهی در بنتونویل (Bentonville) پاسخ منفی شنید از خریدن آن صرف نظر کرد. پدر همسرش بدون اینکه چیزی به او بگویید بار دیگر با صاحب فروشگاه وارد مذاکره شد و با پرداخت مبلغ ۲۰ هزار دلار قرارداد جدیدی امضا کرد. این فروشگاه در تاریخ ۹ ماه می سال ۱۹۵۰ فعالیت خود را با نام Walton's Five and Dime آغاز کرد. این فروشگاه تا پیش از این سالیانه ۷۲ هزار دلار درآمد داشت اما بعد از مدیریت والتون در سال سوم درآمد آن به ۱۷۵ هزار دلار رسید.
اولین فروشگاه وال مارت واقعی بهعنوان فروشگاه تخفیفدار در سال ۱۹۶۲ افتتاح شد. والتون تلاش زیادی برای بازاریابی محصولات آمریکایی انجام داد. هدف او برای پیشی گرفتن از رقبا این بود که برای تأمین محصولات فروشگاه خود، تولیدکنندگان آمریکایی با قیمت ارزانتر پیدا کند.
والتون در تاریخ ۵ آوریل سال ۱۹۹۲ در اثر ابتلا به نوعی سرطان خون در گذشت و مالکیت فروشگاههای وال مارت به همسر و فرزندانش سپرده شد. ۲ فرزند او یعنی راب والتون (Rob walton) و جان والتون (John walton) نقش پررنگی در مدیریت شرکت داشتند. این خانواده تا سال ۲۰۰۵ بهعنوان یکی از ۵ خانوادهی ثروتمند آمریکا شناخته میشدند. آنها همواره بخشی از درآمد خود را صرف کمک به امور خیریه میکردند.
شکستهای فروشگاه وال مارت
شکست فروشگاههای وال مارت اکسپرس: یکی از پروژههای فروشگاه وال مارت اجرای طرحی به نام Walmart Express بود. این طرح که در سال ۲۰۱۱ عملی شد، شباهت کمی با طرحهای قبلی وال مارت داشت. شعبههای قدیمی وال مارت بیش از ۱۶ هزار مترمربع مساحت داشتند. اما فروشگاههای وال مارت اکسپرس بسیار کوچکتر بوده و بین ۱۰۰۰ تا ۱۴۰۰ مترمربع مساحت داشتند. این شرکت امیدوار بود که سود زیادی با راهاندازی این فروشگاهها به دست آورد اما ۲ نکتهی اصلی را نادیده گرفت و همهی ۱۰۲ شعبهی این فروشگاه تعطیل شد.
۵۶ درصد فروش شرکتهای وال مارت از طریق مواد غذایی تأمین میشود. درواقع توسعهی بخش محصولات غذایی این شرکت در ۲۰ سال اخیر را میتوان یکی از دلایل اصلی موفقیت فروشگاههای زنجیرهای وال مارت دانست. فروشگاههای اکسپرس مساحت کمی داشتند و نمیتوانستند نیازهای غذایی مشتریها را تأمین کنند. ارائهی برندهای مختلف از یک محصول مشابه از جملهی دیگر اشتباهات این فروشگاه بود. زیرا مشتریهای همیشه احساس میکردند که انتخاب مناسبی در خرید خود نداشتهاند.
این برند به جای اینکه فضاهای شهری را برای توسعهی فروشگاههای خود در نظر بگیرد، شعبههای وال مارت اکسپرس را در مناطق روستایی کوچک راه اندازی کرد. درواقع این برند با راهاندازی فروشگاههای اکسپرس قصد داشت برای فروشگاههای بزرگتر خود تبلیغات کند. به این ترتیب که مشتریها بعد از بازدید از این فروشگاهها ترغیب شده و در روزهای تعطیل به شعبههای بزرگتر این برند مراجعه کنند. اما این طرح نتوانست اهداف آنها را برآورده کند.
شکست وال مارت در هند: وال مارت با موانع متعددی در کشور هند روبهرو شد. این شرکت باید ۳۰ درصد از محصولات خود را از کسبوکارهای کوچک و متوسط هندی تأمین میکرد که این موضوع یک مانع بزرگ حساب میشد. همچنین دولت هند، شرکت وال مارت را ناقض قوانین سرمایهگذاری خردهفروشی خارجی میداند.
شکست وال مارت در روسیه: این شرکت به مدت ۶ سال سعی کرد تا یک زنجیرهی محلی در روسیه بنیانگذاری کند. اما نهایتا مجبور شد دفتر خود را در شهر مسکو تعطیل کند.
شکست وال مارت در آلمان: مردم آمریکا و اروپا فرهنگ مشابهی دارند. بنابراین بسیاری از کارآفرینان آمریکایی ترجیح میدهند که شعبههای خود را در کشورهای اروپایی افتتاح کنند. اما مردم کشور آلمان ثابت کردند که این موضوع همیشه درست نیست. آنها طرز برخورد فروشندههای این فروشگاه را دوست نداشتند. کارمندان این شرکت به مشتریهای خود لبخند میزنند و مردم آلمان احساس میکنند آنها از انجام این کار خود منظور خاصی دارند! آنها ترجیح میدادند از فروشگاههای دیگری خرید روزانهی خود را انجام دهند.
دلیل دیگر شکست خوردن وال مارت در کشور آلمان، آواز خواندن کارمندان بود. کارمندان این شرکت هنگام عوض کردن شیفتهای کاری دور هم جمع میشوند و با حرکات کششی و آواز خواندن، شیفت خود را عوض میکنند. آنها ۳ بار کلمه وال مارت را همراه با حرکات هماهنگ تکرار میکنند. مردم آلمان این کار را دوست نداشتند و همین باعث میشد که خریدهای خود را از فروشگاه دیگری انجام دهند.
شکست وال مارت در کره جنوبی: شرکت وال مارت در این کشور روی بازاریابی لوازم الکترونیکی تمرکز کرده بود. در حالی که مردم ترجیح میدادند پول خود را برای خریدن غذا و نوشیدنی خرج کنند.
شکست وال مارت در ۴ کشور بزرگ نشان میدهد که موانع زیادی در گسترش یک کسبوکار وجود دارد که حتی قدرتمندترین خرده فروشی دنیا هم نمیتواند آنها را از بین ببرد.
۱۰ قانون طلایی والتون برای راهاندازی کسبوکار موفق
۱- به کسبوکار خود پایبند باشید
بیشتر از هر شخص دیگری به کار خود ایمان داشته باشید. اگر عاشق کار خود باشید هر روز با انگیزه و اشتیاق به محل کار رفته و برای موفقیت آن تلاش خواهید کرد.
۲- سود خود را بین همهی همکاران تقسیم کنید
با همکاران خود مانند شرکای تجاری برخورد کنید تا آنها هم همین رفتار را در برابر شما داشته باشند. این کار کمک میکند در کنار هم به بزرگترین خواستههای خود برسید.
۳- به همکاران خود انگیزه دهید
پول و مالکیت کافی نیستند. اهداف بزرگ تنظیم کرده و بین همکاران خود رقابت سالم ایجاد کنید. همچنین سعی کنید بیش از اندازه قابل پیشبینی نباشید.
۴- با همکاران خود رابطهی خوبی برقرار کنید
آنها هر چقدر بیشتر در مورد موضوعات اطلاع داشته باشند، شرایط را بهتر درک میکنند و در نتیجه اهمیت بیشتری به شرکت شما میدهند.
۵- از کارمندان خود قدردانی کنید
هیچ چیز بیشتر از یک قدردانی صادقانه با استفاده از کلمات مناسب نمیتواند در روحیهی کارمندان تأثیر مثبت داشته باشد. پس در زمان مناسب از کلمات مناسب برای قدردانی استفاده کنید.
۶- موفقیتهای خود را جشن بگیرید
زیاد به خودتان سخت نگیرید. خوش بگذرانید و از کاری که انجام میدهید لذت ببرید.
۷- به حرف همهی کارمندان گوش دهید
برای پیدا کردن ایدههای جدید باید با کارمندان خود صحبت کنید و نظر آنها را جویا شوید.
۸- انتظارات مشتریها را برآورده کنید
چیزی که مشتریها میخواهند را حتی کمی بیشتر در اختیارشان قرار دهید. اشتباهات خود را بپذیرید و بابت آنها معذرت خواهی کنید.
۹- هزینهها را بهتر از رقبا مدیریت کنید
مدیریت هزینهها بهترین راه برای پیشی گرفتن از رقبا است.
۱۰- خلاف جهت رودخانه شنا کنید
اصول متعارف را نادیده گرفته و خلاف جهت رودخانه حرکت کنید. اگر رقیبتان از مسیر خاصی حرکت میکند، شما مخالف جهت او حرکت کنید.
وضعیت کنونی برند وال مارت
شرکت وال مارت فعالیت خودش را از یک فروشگاه خردهفروشی با شعار فروش بیشتر و سود کمتر آغاز کرد. هدف والتون این بود که بتواند با عرضهی محصولات با قیمت کمتر، به مردم کمک کند که زندگی بهتری داشته باشند. این شرکت به اندازهای رشد کرد که امروزه بهعنوان بزرگترین خردهفروشی دنیا شناخته میشود. هر هفته ۲۶۰ میلیون مشتری به طور متوسط از شعبات و فروشگاههای اینترنتی این شرکت بازدید میکنند. لوازم الکترونیکی، فیلم و موسیقی، لوازم خانگی، لباس، کفش، جواهرات، اسباببازی، لوازم سلامتی و زیبایی، کالاهای ورزشی، لوازم حیوانات خانگی، لوازم خودرو، لوازم صنعتی و مواد غذایی از جمله محصولاتی هستند که در شعبههای این فروشگاه به فروش میرسند.
فروشگاهی که سم والتون در سال ۱۹۵۰ با نام Walton's 5&10 راهاندازی کرد، امروزه تبدیل به موزه شده است. مردم با بازدید از این موزه میتوانند در زمان سفر کنند، با تاریخچهی این برند آشنا شده و از عکسها و لوازم شخصی خانوادهی والتون دیدن کنند.
خانوادهی والتون با در اختیار داشتن ۴۸ درصد از سهام این شرکت، بهعنوان مالکان اصلی آن شناخته میشوند. این شرکت تا تاریخ ۳۱ ژانویه سال ۲۰۱۷ تعداد شعبات خود در ۲۸ کشور را ۱۱۶۹۵ عدد اعلام کرده است. البته این فروشگاه در کشورهای مختلف از نامهای متفاوت استفاده میکند. بهعنوان مثال در انگلستان با نام آسدا (Asda) و در ژاپن با نام گروه سیو (Seiyu Group) فعالیت میکند. برخی معتقدند اگر وال مارت یک کشور بود، تبدیل به بیستوهشتمین اقتصاد بزرگ دنیا میشد.
90 درصد از اطلاعاتی که به مغز می رسد بصری است. به همین خاطر استفاده از محتوای بصری می تواند در کمپین دیجیتال مارکتینگ قدرت بیشتری برای جذب مخاطب داشته باشد. بازاریابان نیز در حال حاضر متوجه این موضوع شده اند. بر اساس یافته های سایت Search Engine Journal ، در سال 2016، حدود 53 درصد از بازاریابان بیان کرده بودند که بین 91 و 100 درصد از زمان خود را به انتشار محتوای بصری اختصاص می دهند. از سال 2015، افزایش 130 درصدی در این حوزه وجود داشته است. علی رغم این موضوع، 71 درصد از بازاریابان کمتر از 5 ساعت از هفته را بر روی ایجاد عناصر بصری اختصاص می دهند. این موضوع بدین معنی است که بیشتر محتوای بصری که در دنیای مجازی منتشر می شود از سایر منابع به دست می آید. برندها زمانی را برای ایجاد محتوای بصری منحصر به فرد اختصاص نمی دهند.
چه زمانی تولید محتوای بصری برای شما نتایج خوبی به همراه خواهد داشت؟
تولید و ساخت محتوای بصری نباید دشوار یا زمانبر باشد. البته ما تولید محتوای بصری را برای شما انجام میدهیم همانطور که می دانید ابزارهای رایگان بسیار زیادی برای ایجاد اینفوگرافیک ها و نمودارها وجود دارد. به عنوان مثال Canva برای ساخت اینفوگرافیک و Infogr.am برای ایجاد نمودار به کار می رود. در ادامه چند مورد از انواع متعدد محتوای بصری که می توانید ایجاد کنید را با هم مرور می کنیم.
1. عکاسی سفارشی:
تصاویر استوک محبوب ترین شکل از محتوای بصری محسوب می شوند اما این نوع از محتوای بصری همیشه هم موثر و جذاب نیست. تصاویر و عکس های خسته کننده ای که بدون راهنماهای برند مورد استفاده قرار می گیرد نمی تواند شما را از سایر رقبای آنلاین متمایز سازد. در عوض بهتر است بر روی عکس هایی سرمایه گذاری کنید که تنها برای شما و برندتان ایجاد شده است.
این روزها، تصاویر با کیفیت زیادی را می توان به کمک گوشی های هوشمند گرفت. همچنین می توانید از سایت هایی که تصاویر با کیفیت به اشتراک می گذارند نیز استفاده کنید. سعی کنید این تصاویر و عکس ها را در محتواهای متنی خود همچون مقالات و محتوای وبلاگ بگنجانید. اینکار باعث می شود محتوای موجود راحت تر خوانده شود و برای افراد جذاب باشد.
2. Memes :
اگر ایده ای در مورد رسانه های اجتماعی داشته باشید بی شک Memes را مشاهده خواهید کرد. Memes تصاویری هستند که به همراه کپشن های طنز آمیز منتشر می شوند و می توانند به صورت ویروسی در میان افراد دست به دست شوند. ممکن است فکر کنید که به اشتراک گذاری Meme ها تنها با دوستان و اعضای خانواده یا در میان فالوورهای اکانت های اجتماعی شخصی امکان پذیر است اما بازاریابان می توانند از این گزینه به روش های خلاقانه استفاده کنند.
زمانی که Virgin Media از کودکان موفق برای بازاریابی محصولات خود استفاده کرد چنین روشی را به کار برد. ایجاد Memes های شخصی و سفارشی بهترین روش برای متمایز کردن برند از سایر رقباست. اینکار می تواند جامعه ای را در مورد برند شما ایجاد کند. قبل از استفاده از Memes در مورد مناسب بودن آن برای مخاطب و صنعت خود خوب فکر کنید. اگر برند شما برای مخاطبان جوان جذاب است می توانید از این گزینه به خوبی استفاده کنید.
3. ویدئوهای از پیش ضبط شده:
ویدئوها برای برجسته کردن نیازهای مشتریان و نشان دادن راه حل هایی که شما فراهم می کنید بسیار مفید و موثر خواهد بود. ویدئوها می تواند گران ترین شکل از محتوای تولیدی باشد زیرا تولید آن ها اغلب به دست شرکت های دیگر سپرده می شود. با اینحال تولید محتوای ویدئویی بسیار ارزشمند خواهد بود. یکی از مطالعات انجام شده نشان می دهد که قرار دادن فایل های ویدئویی در صفحات فرود می تواند نرخ تبدیل را تا 86 درصد افزایش دهد.
امروزه ایجاد ویدئوهایی با کیفیت کمتر برای استفاده در کانال های اجتماعی یا وبلاگ ها پذیرفته شده است. پست هایی که فایل های ویدئویی در خود دارند 300 درصد بیشتر از سایر پست ها لینک های داخلی دریافت می کنند. ویدئوهای مرتبط با محصولات/ خدمات و نیز فیلم هایی که در مورد نحوه استفاده از محصولات تهیه می شوند بسیار عالی خواهند بود.
نکته ای در مورد فایل های ویدئویی موبایلی:
هر سال، تعداد ویدئوهایی که بر روی دستگاه های موبایلی تماشا می شوند افزایش پیدا می کند. بر اساس یافته های Business Insider ، حدود 50 میلیون نفر از افراد در ایالت متحده آمریکا، فایل های ویدئویی را بر روی دستگاه های موبایلی خود تماشا می کنند و 15 درصد از تمامی ویدئوهای آنلاین به طور جهانی بر روی گوشی های هوشمند و تبلت ها تماشا می شوند.به همین خاطر باید اطمینان حاصل کنید که هر تصویر و فایل ویدئویی که در سایت خود دارید برای موبایل و دستگاه های موبایلی بهینه سازی شده است.
4. ویدئوهای لایو یا زنده :
چند وقتی فایل های ویدئویی در صدر قرار داشت اما امروزه فیلم های ویدئویی زنده محبوبیت بیشتری کسب کرده اند. ویدئوهای زنده در هر کسب وکاری عملکرد خوبی خواهند داشت. اینگونه فیلم ها فاصله بین شرکت و بازدیدکننده را کاهش می دهند و می توانند برند شما را انسانی تر کنند. فیلم های زنده ویدئویی جدیدترین روش برای بازاریابای مشتریان است. در این روش مشتری احساس نمی کند برند مقابل در حال فروش محصول یا خدماتی به اوست. این نوع پاسخ دقیقا همان چیزی است که بازاریابان از کمپین موفق خود انتظار دارند.
ویدئوهای زنده مسیری برای فناوری های اینده همچون واقعیت مجازی و واقعیت افزوده باز می کنند . هر دوی این فناوری ها با سرعت بسیار زیادی در حال رشد هستند و محبوبیت زیادی کسب کرده اند. برای اینکه بتوانید چنین فرمت های جدیدی را به آغوش بکشید، باید با ویدئوهای زنده اشنا باشید و از آن ها استفاده کنید. گزینه لایو در فیس بوک و Periscope جزو پلتفرم های محبوب ویدئوهای زنده در سال 2017 خواهند بود. معیارهای رسانه های اجتماعی بر روی فایل های ویدئویی زنده نیز قابل اعمال است. در ابتدا تلاش کنید تعداد فالوورهای خود را افزایش دهید. بهترین ویدئوهای زنده آن هایی هستند که مشتریان و کارمندان را هدف قرار می دهند. لازم نیست دوربین همیشه به سمت شما باشد. Dunkin’ Donuts یک نمونه عالی در این حوزه است. دانکین از ویدئوهای زنده برای ارائه یک تور جذاب در مورد موقعیت های متعدد خود استفاده کرده و پشت صحنه آموزش کارمندان جدید را به مخاطبان نشان می دهد. به کمک فیلم های ویدئویی زنده، مشتریان می توانند به افراد و موقعیت های آنان دست یابند.
5. اینفوگرافیک ها یا گیفوگرافیک ها
نظر متخصصان در مورد اینفوگرافیک ها متفاوت است. با اینکه 48 درصد از بازاریابان B2C بر این باورند که استفاده از اینفوگرافیک ها برای بازاریابی موفق لازم و ضروری است و بیشتر افراد از این عناصر بصری در کمپین های بازاریابی خود استفاده می کنند اما برخی از بازاریابان معتقدند که عمر اینفوگرافیک ها به پایان رسیده است. راند فیشکین بازاریاب و بنیانگذار سایت Moz بر این باور است که اینفوگرافیک ها به راحتی خسته کننده می شوند و به همین خاطر بیشترشان به عنوان یک دارایی بصری مفید و موثر نخواهند بود.با اینحال، در چند سال اخیر محبوبیت اینفوگرافیک ها بیشتر شده و هر فردی تلاش می کند اینفوگرافیک خود را ایجاد کند. اما بیشتر برندها اینکار را به درستی انجام نمی دهند. موثر بودن اینفوگرافیک ها به سادگی آن ها بستگی دارد. به همین خاطر اگر دریافتید که اینفوگرافیکی برای برند شما خوب است آن را ساده طراحی کنید. این تصویر از سایت Hubspot نمونه ای از یک اینفوگرافیک موفق و عالی است. همانطور که می بینید فرهنگ پاپ با موضوعات گرایشی در هم آمیخته شده است.
6. ارائه( Presentations ):
ارائه اطلاعات تنها در جلسات کاری مورد استفاده قرار نمی گیرد. سایت های آنلاینی همچون اسلایدشیر به کاربران خود اجازه می دهند فایل های خود را با مخاطبان وسیعی به اشتراک بگذارند. ارائه یک اسلایدشیر عالی بر روی سرتیترهای خوب و طراحی و رنگ جذاب تمرکز دارد و تلاش می کند به کمک اطلاعات و اسلایدهای جذابی که درک آن ها آسان است نظر خواننده را به خود جلب نماید. ارائه اطلاعات معمولا در برگیرنده داده های زیادی است به همین خاطر باید در طراحی ثابت قدم و پایدار باشد. همانند هر محتوای دیگری که برای بازاریابی به کار می رود، متن خوبی در فایل های خود بگنجانید و از منابع معتبر و مشهور استفاده کنید. به خاطر داشته باشید که Presentations را تنها در پاور پوینت ایجاد نمی کنند. شما می توانید از ابزارهای رایگانی همچون Skitch برای ایجاد گرافیک و متن بر روی تصویر استفاده کنید.
7. آمارها:
بیشتر محتوای طولانی را می توان در یک جمله خلاصه کرد. استفاده از آمار به شما اجازه می دهد محتوای خود را در ایده های مهم خلاصه کنید و شناخت از برند را افزایش دهید. Sprout Social به خوبی از آمارها استفاده کرده و آن ها را به محتوای بصری تبدیل نموده است.
8. نقل قول ها:
چه کسی یک نقل قول خوب را دوست ندارد؟ بازاریابان معمولا تلاش می کنند از نقل قول های افراد متخصص و نویسندگان استفاده کنند. محتوای بصری نیز این شکل از محتوا را جذاب تر از قبل کرده است. مارکتو نمونه ای در این حوزه است. این شرکت در گرافیک های خود از نقل قول های جذاب استفاده می کند.
9. نمودارها:
بیشتر بازاریابان زمانی که واژه محتوای بصری را می شنوند به یاد نمودارها می افتند. همانطور که می دانید نمودار یک فرمت فیزیکی و نیز آنلاین موثر برای نشان دادن اطلاعات است. نمودار به افراد کمک می کند با فراهم آوردن نکات متنی، داده ها را به صورت بصری نمایش دهند و در درک بهتر این اطلاعات به آن ها کمک کنند.راند فریشکین در این باره می گوید:
نمودارها توسط منابعی که می خواهند اعداد و ارقام را نشان دهند و حتی منابعی که از اعداد نشئت گرفته اند و به دنبال روش بصری برای نماش آن ها هستند مورد استفاده قرار می گیرد. این تکرار در به اشتراک گذاری نمودارها می تواند افراد زیادی را به سمت منبع اصلی سوق دهد. هر چقدار تعداد دفعات اشتراک گذاری این نمودارها بیشتر باشد تعداد افرادی که به سایت اصلی روی می آورند نیز بیشتر خواهد بود.
سایت Buffer توانسته است اطلاعاتی را در مورد مزایای به اشتراک گذاری تصاویر در توییتر فراهم آورد. این سایت به خوبی از نمودار استفاده کرده است.
از مزیت محتوای بصری استفاده کنید:
با ظهور انواع جدیدی از محتوای بصری همچون ویدئوهای زنده در سال 2017، قادر خواهید بود از مزایای این نوع محتواها به نفع خود استفاده کنید. برای اینکه نتایج بهتری دریافت کنید بهتر است از تصاویر اصلی استفاده نمایید و آن ها را هر جایی که توانستید به کار ببرید. از به کار بردن تصاویر استوک خودداری کنید یا اینکه مطمئن شوید آن ها شبیه تصاویر استوک نیستند. از قابلیت ارائه فایل، فیلم های ویدئویی و Memes هر جایی که توانستید استفاده کنید. تولید محتوای بصری به طور منظم ، هویت بصری به برند می بخشد و آن را در ذهن بازدیدکنندگان ثبت می کند. به طور کلی، محتوای بصری وارد ذهن افراد می شود و می تواند آن ها را برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد برند تشویق کند.
اتصال بزرگ تر ممکن است همیشه به معنای اتصال بیشتر نباشد. رسانه های اجتماعی از آغاز قرن بیست و یکم، چهره جهان را تغییر داده اند. هنگامی که فیس بوک و سپس توییتر معرفی شدند، اعضای این شبکه ها آماده مشارکت با یکدیگر بودند. و امروزه شما می توانید نام کسی را در توییت یا فیس بوک ذکر کنید و از خبر ها مطلع شوید. تنها کافی است سراغ یکی از این شبکه های اجتماعی بروید.
1- اعتماد بسازید
اردن هاربینگ، یکی از بنیانگذاران پادکست Art of Charm می گوید: تعداد کمی از مردم، با طرفداران خود ارتباط برقرار می کنند. باید بدانید وقتی واقعا با مردم تعامل برقرار می کنید، بسیار شگفت زده می شوند. شما این گونه به طور جدی و معتبر، برای کسب و کار خود اعتماد ایجاد می کنید و زمانی که مردم به شما اعتماد می کنند و نفوذ بیشتری خواهید داشت، این گونه مردم می توانند پیام هایی را که می خواهید گسترش دهید تا به فروش برسد بیشتر به اشتراک می گذارند.
2- تخصص خود را به اشتراک بگذارید
گرانت ویز، کارآفرین سریالی و بنیانگذار دانشگاه بازاریابی املاک، به رغم درونگرا بودن، تأثیرگذار اجتماعی است. او بیان می کند این موضوع مهم است که به تگ ها، نظرات، اشتراک ها، یادداشت ها و... پاسخ دهید تا روابط و حتی فروش را در کسب و کارتان تقویت کنید و در ادامه می گوید: به سادگی با مشارکت و تلاش با کمک کسانی که با من در ارتباط بودند، توانستم هر هفته محصول فروش جدیدی را به کسب و کارخود اضافه کنم که به من کمک کرد شرکت را توسعه دهم.
3- ارتباط با دنبال کنندگان را رها نکنید
کارولین سولدو، کارشناس بازاریابی می گوید: همانطور که رسانه های اجتماعی به سوی تجاری شدن گام برمی دارند، این ارتباط با دنبال کنندگان هم کمتر و کمتر می شود و ارتباطات شخصی از بین می رود. بازاریابان هوشمند باید این موضوع را بدانند که برای پاسخ دادن به پست ها زمانی که نامی از آنها ذکر شده یا برچسب گذاری شده اند، آماده باشند زیرا این کار ارتباط بین بازاریاب و دنبال کنندگان را افزایش می دهد و این همان چیزی است که هر دو طرف در ابتدا می خواهند.
4- مکالمات خود را به منظور توسعه کسب و کار خود افزایش دهید
جاسمین ستار، کارشناس بازاریابی می گوید: «اگر به نظریات به طور پیوسته پاسخ ندهید، دلیل کمی برای ادامه دادن نظر توسط افراد به وجود می آید. اگر افراد از نظر دادن و پسندیدن پست های شما امتناع کنند ارتباط شما با دنیای اطراف و افراد دیگر کاهش می یابد و رسیدن به اهداف برای تان دشوار می شود. مهم این است که به یاد داشته باشید که رسانه های اجتماعی یک مکالمه واقعی زندگی در اینترنت است.
بنابراین، نگران نباشید که برای کسب و کار خود چه تعدادی دنبال کننده دارید تمرکز خود را روی اجتماعی بودن که مهم ترین اصل برای کسب و کار اینترنتی است، قرار دهید.
کمپانیهای بزرگ دنیا امروزه دریافتهاند میتوانند با انجام اقداماتی مشتریان کسب و کار خود را به سفیران برند خود تبدیل کنند. آنچنان که مشتری به عنوان وکیل مدافع برند، محصولات آن کمپانی را به صورت رایگان در بین مشتریان جدید تبلیغ کند. در دانش بازاریابی به این عملکرد سفیران کمپانیها، مشتریهای وفادار گفته میشود.
تکنیکی که در ایران فقط بین تعداد معدودی از شرکتهای بزرگ به کار گرفته میشود و اغلب کسب وکارهای کوچک سنتی نسبت به این ابزار کاربردی بیتفاوت هستند. این کسب و کارها تنها به بیان این سوال که چرا هر روز درآمدمان کمتر میشود و چرا مشتری ثابت (وفادار) نداریم، اکتفا میکنند و همه چیز را به شرایط بد اقتصادی و مدیریت ناموفق دولتمردان محدود میکنند.
ما در این مطلب به دنبال آن هستیم تا بخشی از دانش بازاریابی را با شما به اشتراک بگذاریم. زیرا معتقدیم رشد کسبوکار شما میتواند به ایجاد شغل برای افراد بیکار و رشد اقتصادی کشور منجر شود.
رفتار پروانهای مشتریان
چرا مشتریان وفادار نیستند: عوامل متعددی دراین باره وجود دارد که یکی از آنها تغییر مکرر رفتار مصرفکنندگان است. وجود کالاهای متنوع در بازار باعث شده تا مردم دوست داشته باشند هر کالا را حداقل یکبار امتحان کنند و این موضوع به یک فرهنگ بین مردم تبدیل شده است. اصولا به واسطه همین فرهنگ است که ما این روزها شاهد پروانهای بودن رفتار مشتریان برندها هستیم.
رفتار پروانهای به این معنا که مشتری هر جا گل (کالا) خوش آب و رنگی میبینند، به سمت آن میرود.
شکار مشتریان از طریق تنوع محصول
تنوعطلبی یک ویژگی انسانی است که کمپانیهای بزرگ سعی کردهاند با استفاده از آن، استراتژی خود را برای جذب شکار این گروه از مشتریان متمرکز کنند.
شرکتهای بزرگ با این کار به اصطلاح بیوفایی مشتری را شکار میکنند. البته استفاده از این رویکرد به معنای آن نیست که مشتریان وفادار میشوند. گویا حضور مشتری از نقطه منفی به نقطه صفر میرسد. اما مشتری هنوز از این نقطه بالاتر نرفته است که بگوییم مشتری وارد مقوله وفاداری شده است.در حال حاضر کمپانیهای بزرگ در عین حفظ برند اصلی، همزمان محصولات جدید را با اسامی مختلف تولید و به بازار عرضه میکنند بدون آن که مشتری بداند این محصولات متعلق به یک کمپانی است. چرا این کمپانیها محصولات جدید خود را با نام برند مادر تولید نمیکنند: به دلیل آن که اگر محصول جدید مورد استقبال مشتری قرار نگرفت یا وجه تمایز آن با محصولات مشابه در بازار زیاد نبود، برند اصلی آسیب نخورد و ارزش برند اصلی کاهش نیابد.
مقاومت در برابر نوآوری
خلأ جدی در میان کسب و کارهای سنتی و کوچک در داخل کشور ما وجود دارد و آن بیتوجهی این کسب و کارها نسبت به ضرورت ایجاد تنوع در تولید محصول، کسب دانش، آگاهی در این رابطه و روانشناسی رفتار مشتری است.
با اشاره به نتایج تحقیقات در رابطه با این گروه از کارفرمایان باید گفت : متاسفانه مقاومتها برای بهروزرسانی دانش، انجام تحقیقات بازار، شناخت نیازها و سلایق مشتری در بین کسب و کارهای کوچک بسیار بالاست. در صورتی که درک علایق و سلایق مشتریان و ارائه محصول مطابق با نیازها و خواستههای مشتریان در موفقیت یک کسب و کار نقش کلیدی و بسیار مهمی دارد.
ضعف در روانشناسی بازار نقطه آسیب کسب و کارهای ایرانی میداند و اکثر مشاغل، یک روانشناس بازار برای ارزیابی تنوع رفتارهای مشتری در کنار خود ندارند. یکی از مشکلاتی که ما در فرآیند تحقیقات بازار با آن مواجه هستیم، این است که معمولا کمپانیها نسبت به پیشبینی رفتار مشتریان چند روز عقب هستند.
مثلا هنوز برخی تولیدکنندگان نمیدانند برخلاف گذشته، امروزه خانمها تصمیمگیرندگان نهایی خرید کت و شلوار برای آقایان هستند. آنچنان که سهم خانمها در این تصمیمگیری ۶۵ درصد و آقایان ۳۵ درصد است. بنابراین تولیدکنندگان محصولاتشان را به گونهای باید طراحی و تولیدکنند که از نظر خانمها جذابیت خرید داشته باشد.
تکنیکی برای وفادارسازی
اگر پذیرفتهاید که شما هم باید تنوعی در تولیدات خود ایجاد کنید، لازم است آگاهی خود را نسبت به روشهایی که در این مسیر میتواند به شما کمک کنند، افزایش دهید. تکنیکهای زیادی در تحقیقات بازار برای بررسی رفتار مشتریان وجود دارد. از جمله آنها تکنیک گروه کانونی و اسکمپر است.
روش اسکمپر (SCAMPER) که از آن با عنوان تکنیک سوالات ایدهبرانگیز نام برده میشود، به فرد کمک میکند مساله مورد نظر را از زوایای مختلف با طرح مجموعهای از سوالات بررسی و به ایدههای جدیدی دست یابند.
اسکمپر به واسطه آن که خلاصه هفت کلمه است، انجام آن نیازمند طی یک فرآیند هفت مرحلهای مشخص است. هر حرف این کلمه گویای انجام بخشی از این تکنیک است:
جایگزین کردن (S: Substitute)
ترکیب کردن (C :Combine)
اقتباس کردن (A: dapt)
تقویت کردن (M: Magnify)
به کار گرفتن در دیگر کاربردها
(P : Put to Other Uses)
حذف کردن ( E: Eliminate)
معکوس کردن یا چینش مجدد
( R:Rearrange or Reverse)
نحوه استفاده از این تکنیک در فرآیند تحقیقات بازار برای کمپانیها : با حضور متخصصان صنعت سوالات را مطرح میکنیم و با کمک آنها محصولات را به چالش میکشیم. مثلا میپرسیم این محصول جانشین چه چیزی شده است؟ حاصل ترکیب چند کاربرد است؟ این محصول چقدر پاسخگوی رفتار حال حاضر مردم است و تا چه اندازه با رفتار آینده مردم هماهنگ است؟ و سوالات دیگری که باید صبورانه به آنها پاسخ داده شود.
اگر محصول یک تولیدکننده فاقد تمایز باشد و نتواند ضعفهای محصولات رقیب را پوشش بدهد، اصلا چرا وارد بازار میشود و هدفش از این ورود چیست. تولیدکنندگان اگر عملکرد خود را بر اساس تکنیک اسکمپر بهکار گیرند، میتوانند رفتار مشتریان را پیشبینی، سپس محصول را وارد بازار کنند.
نقش حواس پنجگانه در جذب مشتری
متخصصان میگویند محصول یعنی تمام تجربهای که مشتری در ارتباط با محصول شما به دست میآورد. این تجربه از زمان قبل از خرید آغاز میشود و تا زمان بعد خرید نیز ادامه مییابد. دکتر بهنود اللهوردینیک، مشاور و استراتژیست ارشد برندینگ در گفتوگو با جامجم میگوید: مدیران کسب و کار زمانی میتوانند مشتریان ثابت و وفادار داشته باشند که قبل از آن تمام مراحل، زیرساختهای برندسازی را بدرستی طی کرده باشند.
وفاداری مشتری (Customer) زمانی اتفاق میافتد که آن برند تجربیاتی (Experience) را برای مشتری ایجاد کند که فرد از خرید محصولات آن برند حس خوشایندی را تجربه کند.اگر کاسبها گمان میکنند کارهایی که چهار سال قبل برای جلب رضایت مشتری انجام میدادند، امروز نیز همچنان باید انجام بدهند، کار اشتباهی است.این برندها دیگر نمیتوانند انتظار حضور مشتریان ثابت را داشته باشند. زیرا ذات انسان تنوعطلب است و دلیلی ندارد که مشتری با وجود برندهای جذاب دیگر به یک برند وفادار بماند.
استفاده از حواس پنجگانه یکی از روشهای امروزین کمپانیها در وفادارسازی مشتریان عنوان ب.ده و برخلاف گذشته که تبلیغات حرف اول را در معرفی برند داشت، امروزه شناخت ویژگیهای مخاطبان و طراحی تجربههای مطلوب و جذاب با کمک حواس پنجگانه اهمیت یافته است.
تا چندی پیش موفقیت یک برند به لوگو، آرم، شعار و لحن بستگی زیادی داشت، اما امروزه برندها به دنبال ایجاد رایحه و طعم خاص در محصولات خود هستند تا بتوانند در احساسات مشتریان نفوذ کنند. مثلا هواپیماهای بزرگی هستند که از مسافران خود با نوعی پنیر مخصوص پذیرایی میکنند که در هیچ جای دیگر آن پنیر یافت نمیشود و اگر کسی بخواهد طعم آن پنیر را تجربه کند، باید از آن خطوط هوایی استفاده کند.
یکی از چالشهای اساسی اغلب کسب و کارهای داخلی این است که اقدامات زیرساختی را برای ساخت برند انجام نمیدهند، اما به دنبال نگه داشتن مشتری هستند. در صورتی که برندها اگر هویتسازی و هویتآفرینی درستی نداشته باشند، نمیتوانند انتظار وجود یک تصویر مثبت از خود در ذهن مخاطب داشته باشند.
اینفلوئنسر مارکتینگ یا بازاریابی تاثیرگذار گونه ای از بازاریابی است که در آن از اشخاص مشهور و کلیدی برای انتقال پیام به یک بازار بزرگتر استفاده می شود. در این نوع بازاریابی شما به جای اینکه تعداد زیادی از مشتریانتان را به طور مستقیم به خدمت بگیرید، می توانید از چهره های مشهور استفاده کنید تا پیامتان را به جای شما منتشر کنند .
گاهی اینفلوئنسر مارکتینگ به صورت پایاپای با دو نوع دیگر از بازاریابی همراه می شود : بازاریابی شبکه های اجتماعی و بازاریابی محتوا . اکثر کمپین های بازاریابی تاثیرگذار از یک رسانه اجتماعی استفاده می کنند و از اینفلوئنسرها انتظار می رود که مطلب مورد نظر را از طریق آن کانال انتشار دهند. اکثر کمپین های اینفلوئنسر مارکتینگ پیامی را با خود دارند که این پیام را یا شما برای اینفلوئنسرها تولید می کنید و یا آن ها خودشان آن را تهیه می کنند. اگرچه بازاریابی شبکه های اجتماعی و محتوا نیز در کمپین های اینفلوئنسر مارکتینگ می گنجند، اما مترادف اینفلوئنسر مارکتینگ نیستند .
تفاوت «بازاریابی دهان به دهان» و «اینفلوئنسر مارکتینگ» چیست؟
اگرچه گاهی بازاریابی دهان به دهان و بازاریابی تاثیرگذار به جای یکدیگر استفاده می شوند، اما تفاوتی اساسی میان این دو رشته وجود دارد؛ بازاریابی تاثیرگذار، ایده ی به کارگیری چهره های مشهور برای بالابردن تاثیر پیام میان طرفداران آنهاست، اما بازاریابی دهان به دهان شاهراهی است که این ارتباط از طریق آن صورت می گیرد. پس اگرچه در ذات اینفلوئنسر مارکتینگ، بازاریابی دهان به دهان نیز وجود دارد اما همه ی بازاریابی های دهان به دهان از اینفلوئنسر مارکتینگ نشئت نگرفته اند .
5 گام برای عملی کردن برنامه بازاریابی تاثیر گذار
1.تعریفی از مخاطبین آنلاین شما
بازاریابی موثر ، ابتدا مصرف کنندگان هدف را شناسایی می کند تا درک کند که چطورآن ها تاثیر می گذارند و تصمیمات و رفتارخرید آن ها را شناسایی و ارزیابی می کند.
2.شناسایی تاثیرگذاران مناسب
شما نیاز است افرادی که محتوا را ایجاد و به اشتراک می گذارند پیدا کنید که می تواند روی کسب وکار و تصمیمات خرید شما تاثیرگذار باشد.چون ممکن است محتوایی که آن ها ایجاد می کنند با محصولی که شما می فروشید در ارتباط باشد پس شناسایی افراد تولید محتوا می کنند بسیار مهم است.
3.نظارت موثر از فرصت ها
به افراد تاثیرگذار گوش کنید و بر محتوایی که ایجاد می کنند نظارت کنید.از خودتان بپرسید: درباره چه موضوعاتی آن ها بنویسند؟ چطوری به اشتراک گذارند؟چه سوالاتی از مخابینشان بپرسند؟
4.اقدام و تعامل
با یک کار ساده شروع کنید( با پیروی کردن از آن ها، به اشتراک گذاشتن مقالات ان ها). ابتدا باید اعتماد را ایجاد کنید و سپس از آن ها دعوت کنید تا با همدیگر کار کنید.
5.اندازه گیری نتایج شما
رابطه ای که با افراد تاثیرگذار ایجاد کردید حفظ کنید وببینید چطور آن ها رویدادهای محسوس را تفسیر می کنند(مثلاً ملاقاتشان). یاد بگیرید و تمرین کنید.
به نظر می رسد در سال های آینده، بازاریابان کنترل مشتریان و تجربیات آن ها را به طور کامل در دست خواهند گرفت. سایت Economist Intelligence Unit از 499 مدیر ارشد بازاریابی و معاونان آن در مورد تکامل بازاریابی سوال کرده است. آن ها تلاش دارند به کمک این مصاحبه ها فناوری های کلیدی و گرایش هایی که باعث تغییر در صنعت بازاریابی می شود را در چهار سال آینده بیابند و مورد بررسی قرار دهند. در این مقاله قصد داریم خلاصه برخی از یافته های کلیدی را در اختیار بازاریابان قرار دهیم.
گرایش های داغ فناوری برای بازاریابان:
نمودار زیر زیاد هم شگفت انگیز نیست. سال هاست که موبایل و دستگاه های موبایلی به یک گرایش بزرگ در حوزه بازاریابی تبدیل شده است. همانطور که می دانید موبایل بیش از نیمی از ترافیک وب را به خود اختصاص داده است. اینترنت اشیا موضوع جدید تر و جذاب تری است اما هنوز هم درک درست و دقیقی از تاثیر این حوزه بر روی بازاریابان وجود ندارد. فرصت ها و پیش بینی های زیادی در مورد آن وجود دارد اما اگر فردی به شما گفت که دقیقا تاثیر اینترنت اشیا بر روی بازاریابان را تا سال 2020 می داند به او اعتماد نکنید و بدانید که دروغ می گوید. فناوری های شخصی سازی نیز چندی است که در میان افراد محبوب شده اما با حجم داده هایی که در شرکت ها وجود دارد مدیران ارشد بازاریابی فرصت ها و شخصی سازی ها را به طور واقعی درک می کنند.
هدف گیری جغرافیایی تنها در آغاز راه قرار دارد و نباید جزو اهداف اصلی تان قرار گیرد. بازاریابان حرفه ای باید مدل های آماری را برای خود ایجاد کنند تا اطمینان حاصل نمایند که درک درستی از مباحث مورد علاقه مشتریان خود دارند و بر اساس آن فعالیت های خود را شکل دهند. فناورهای جدید و ابداعانه ای که برای بازاریابی وجود دارد ، فناوری بلوک های زنجیره ای است اما هنوز معلوم نیست چنین فناوری هایی تا سال 2020 چه تغییراتی خواهد داشت. تکامل این امر برای بخش های بانکداری، حقوق و مالکیت معنوی به نظر قابل درک می رسد اما اینکه چنین فناوری هایی بعدا چه تاثیری بر روی بازاریابی خواهد داشت و مزایای آن برای بازاریابان چه خواهد بود هنوز مشخص نیست.
هوش مصنوعی یکی از موضوعات داغ در این زمینه است. این موضوع زمانی شدت یافت که پروژه هوش مصنوعی آلفای گوگل در world Go champion همه رقبای خود را شکست داد. ترکیب هوش مصنوعی با شخصی سازی محتوا فرصت های باورنکردنی را برای بازاریابان فراهم می کند و این موضوع برای افرادی که به دنبال چنین فرصت هایی هستند بسیار عالی خواهد بود.
کانال های کلیدی در سال 2020:
زمانی که صحبت از سال 2020 به میان می آید همه ما تصوراتی را در ذهن خود خواهیم داشت. ایا تا سال 2020 ربات های پیشخدمت، خودروهای پرنده ، رایانه هایی برای خواندن ذهن انسان و موارد این چنینی ایجاد نخواهد شد؟ ابداع چنین مواردی تا سال 2020 چندان هم دور از ذهن نیست.
سال 2012 را به خاطر می آورید؟ زمان زیادی از این سال ها نمی گذرد. به نظر همین دیروز بود که المپیک لندن برگزار شد. آینده بیشتر از آن چیزی که فکر می کنید به شما نزدیک است. مدیران ارشد بازاریابی کانال های بازاریابی کلیدی برای کسب وکارهای خود را در سال 2020 پیش بینی کرده اند. این نمودار نیز نشان دهنده همین کانال های بازاریابی است. همانطور که در نمودار می بینید رسانه های اجتماعی جایگاه نخست را به خود اختصاص داده اند. اپلیکیشن های موبایلی و وب نیز در جایگاه های بعدی قرار دارند. ایا این نمودار اولویت های سرمایه گذاری فعلی شما را منعکس می کند؟ سرمایه گذاری در کانال های برتر می تواند شما را در میان رقبا متمایز سازد.
سنجش موثر بودن تلاش های بازاریابی:
معمولا بازاریابان در مرور و بررسی موثر بودن کمپین های خود با مشکلات و چالش های زیادی روبرو می شوند. اگر صادق باشیم باید بگوییم که این مشکلات تقصیر بازاریابان نیست. تایید اینکه فروش های جدید به خاطر کمپین های بازاریابی اخیر بوده است بسیار دشوار و سخت است. اما فناوری های دیجیتال فرصت های زیادی را برای اندازه گیری دقیق معیارهای کلیدی ایجاد کرده است. چنین فناوری هایی به بازاریابان کمک می کند تاثیر تلاش های خود بر روی فروش را به خوبی مشاهده کنند.
محاسبه بازگشت سرمایه گذاری تنها زمانی امکان پذیر است که داده های دقیقی در مورد ترافیک و نرخ تبدیل داشته باشید. بازاریابان بیشتر بر روی بازگشت سرمایه گذاری تکیه می کنند و کمتر از آمار و داده های کسب مشتری استفاده می نمایند.
بازگشت سرمایه گذاری هدف نهایی هر کمپین بازاریابی است. با اینحال اگر فکر می کنید می توانید بازگشت سرمایه گذاری را در بازه زمانی چهار ساله اندازه گیری کنید، باید از خودتان بپرسید چرا نمی توانید بازگشت سرمایه گذاری را همین حالا مورد اندازه گیری قرار دهید؟ هیچ فناوری عجیب و غریبی در عرض این چهار سال ایجاد نخواهد شد که عصای جادویی در اختیارتان قرار دهد و به شما کمک نماید بازگشت سرمایه گذاری را به دقت محاسبه کنید. فناوری های موجود می توانند بازگشت سرمایه گذاری را با اندازه گیری تمامی داده هایی که در حال حاضر وجود دارد به صورت مدل در آورند. اگر فکر می کنید می توانید اینکار را تا سال 2020 انجام دهید باید برنامه ریزی و اجرای آن را همین حالا شروع کنید.
تا همین 4 سال پیش اگر میرفتیم در یک کارخانه بزرگ را میزدیم و میگفتیم سلام، ما آمده ایم شما را برای دیجیتال مارکتینگ پرزنت کنیم، یا ما را با نتورک مارکتینگی ها اشتباه میگرفتند، یا میپرسیدند دیجیتال مارکتینگ چیست؟ وقتی که میفهمیدند به زبان ساده منظورمان تبلیغات در شبکه های اجتماعی و الی آخر است، با این تصور که این بچه بازیا چیه، کاملا ملموسانه و تا حدودی توهینآمیز دست رد به سینه مان میزدند.
اما امروز و بعد از 4 سال، تقریبا همه اعم از لوکال بیزینس ها تا بزرگترین شرکت ها که محصولاتشان صادر هم میشود، در شبکه های اجتماعی صفحه رسمی دارند. به عنوان شخصی که برای مدت طولانی در حال رصد کردن برند های بزرگ دنیا و همچنین برندهای ایرانی در شبکه های اجتماعی است، قصد دارم در مقاله پیش رو به 4 اشتباه متداولی که عموما برند های ایرانی در فضای اینستاگرام انجام میدهند بپردازیم و از نقطه نظرهای مختلف آن ها را بررسی کنیم!
1. انتخاب تیمِ اشتباه برای تولید محتوا و مدیریت شبکه های اجتماعی
به عنوان اولین اشتباه بزرگ که منجر به اشتباهات بزرگ بعدی میشود، گزینه اول را استخدام یک تیم اشتباه برای مدیریت شبکه های اجتماعی میدانم.
افراد زیادی این روزها به کار تولید محتوا و مدیریت شبکه های اجتماعی روی آورده اند. افرادی که توانسته اند با محتواهای طنزآمیز، عامهپسند و غیره صفحات پر مخاطبی را در شبکه های اجتماعی بدست بیاورند. و حالا این افراد تصور کرده اند که چون یک یا چند بار توانسته اند صفحات متفرقه ای را تا حد بالایی ترفیع دهند، میتوانند به خوبی و به راحتی از پس تولید محتوا برای صفحه اینستاگرام یک برند هم بر بیایند. اما تولید محتوا برای یک صفحه طنز و تفریحی کجا و تولید محتوا برای یک برند کجا!
البته من به بعضی از مدیران برند ها حق میدهم که با این افراد وارد قرارداد شوند. چون چه چیزی میتواند اغوا کننده تر از این باشد که یک نفر به شما یک صفحه به عنوان نمونه کارش نشان دهد که 400 هزار دنبال کننده دارد و حالا قرار است بیاید و برای شما کار کند؟ وقتی من هم چشمم به عدد 400 هزار بیوفتد، پیش خود میگویم این شخص حتی اگر یک/دهم آن چیزی که برای خود انجام داده را برای من انجام دهد، میشود 40 هزار تا. هولّی مادر آو جیزز و میروم شاد و شنگول قرارداد میبندم.
بهتر است برای اینکه به عنوان مدیر یک برند، یک تیم مدیریت شبکه های اجتماعی اشتباه را استخدام نکنید، روند زیر را در جلسه مد نظر داشته باشید.
یک کارشناس هنری مجرب را در طرف خود داشته باشید. از فرد یا افرادی که آمده اند با شما برای مدیریت شبکه های اجتماعی تان قرارداد ببندند بخواهید که نمونه کارهای گرافیکی، عکاسی و ویدیویی ارائه دهند و از کارشناس هنری تان بخواهید که آنها را بررسی کند. (لطفا در کار کارشناستان دخالت نکنید. آن شخص کارشناس است و سلیقه و نظرش بسیار جامع است و نظر و سلیقه شما فقط چون مدیر هستید نباید بر نظر آن غالب شود)
در مورد امکانات آنها بپرسید. مواردی مثل مکان فیزیکی، امکانات و تجهیزات (دوربین ها و تجهیزات عکاسی، کامپیوتر و دیوایس های دیجیتالیشان، نفرات و تخصص و مدرک های مرتبط با کاری که انجام میدهند. (لزوما دانشگاهی نه)
بعد از اینکه به نظرتان قابل بودند، به آنها بریف بدهید. در بریف خود دقیقا ذکر کنید که چه میخواهید و چه اهدافی دارید و از آنها بخواهید که با توجه به بریفتان به شما پروپوزال ارائه دهند.
پروپوزال را بررسی کنید، اگر همه چیز در نهایت مورد تایید بود، یک قرار داد محکم بنویسید و کار را شروع کنید.
2. تولید محتوا به هر قیمتی
خیلی مشاهده شده که برندها در اینستاگرام پست هایی میگذارند که نه ارزش هنری دارند، نه ارزش محتوایی و به نظر من تیم تولید محتوا صرفا برای پایبند بودن به تعهد خود که در قرار داد ذکر شده (فرضا روزی حتما یک پست) آن را انجام داده.
من فکر میکنم که برند خروجی نداشته باشد خیلی بهتر است تا اینکه خروجی با کیفیت بد داشته باشد. ضمن اینکه مخاطبان از شما انتظار یک ریتم منظم برای بارگذاری محتوا را ندارند. آن تلوزیون و رادیو بود که مردم ساعت 9 منتظر میماندند تا فلان برنامه پخش شود. تصور کردن وجود چنین نگرشی در اینستاگرام، نشان دهنده عدم داشتن اطلاعات درست است.
3. پاک کردن کامنت های انتقادی - عدم پاسخگویی به عموم کامنت ها و پیام ها
برند تحت هر شرایطی ملزم به انتقاد پذیری است. این نظر شخصی من نیست. این راه و روش مدیریت صحیح یک برند است. با پاک کردن کامنت، شما یک شخص که میتواند مشتری تان شود را به یک شخص که همیشه برای شما تبلیغات منفی خواهد کرد تبدیل میکنید.
اگر از شما انتقاد شد، به جای رفتار زشت و ناپسندِ حذفی، ابتدا نشان دهید که نظر مخاطب برایتان مهم است. محترمانه با او صحبت کنید و بگذارید نقدش را کامل بیان کند. حرف دلش را بشنوید. اگر حق با او بود، با دل و جان نقدش را بپذیرید و به او وعده بدهید که مشکلاتی که مطرح کرده را برطرف خواهید ساخت. گاهی اوقات در همین نقد ها به نکاتی میرسیم که مجرب ترین کارشناسان بازاریابی نمیتوانند به آن برسند و برایش راه حل ارائه دهند. اما یک مخاطب توانسته این کار را مجانی برای ما انجام دهد.
خوب است که مرز بین توهین و انتقاد را بشناسیم و تنها کامنت های توهین آمیز را حذف کنیم، آن هم به این خاطر که روحیه اصیل جامعه ما به هیچ وجه الفاظ "رکیک" را نمیپذیرد و جامعه ما معتقد است که نباید حرمت ها به این شکل شکسته شود. شاید اگر بخواهم برای یک برندی که در اروپا فعالیت میکند و فرضا محصولات ورزشی تولید میکند، چنین فیلترهایی را مد نظر قرار ندهم و به طور کلی نسخه ای دیگر بپیچم.
یک مسئله ی دیگر که مطرح است، عدم پاسخگویی برند ها در اینستاگرام به کامنت ها است. نمیدانم این دیدگاه از کجا برآمده که ما نباید جواب کامنت مخاطبانمان را بدهیم. دوره ای که رسانه ها یکطرفه بودند به سر رسیده. الان رسانه ها بر پایه ی تعامل ساخته میشوند. نباید اجازه دهیم یکطرفه بودن رسانه ها در گذشته ما را بد عادت کرده باشد که هنوز و در عصر جدید همچنان از رسانه های 2 طرفه همانند رسانه های یک طرفه استفاده کنیم.
پس کامنت ها را با دقت و حوصله کافی باید پاسخ داد.
4. مسابقه
مسابقه در شبکه های اجتماعی یک مسئله ی دو سر باخت است. از یک طرف معتقدم که مخاطب باید به خاطر علاقه اش به برند، به صفحه بپیوندد و نه به خاطر جایزه. و از طرفی هم خوراکی که قرار است شرکت کننده ها برای شرکت در مسابقه تهیه و ارسال کنند، یک محتوای کارشناسی شده و زیبا نیست. به این دلیل که متاسفانه زیباشناسی عموم مردم، نقص دارد و عموما در تهیه یک عکس زیبا ناتوانند. بخشی از این ناتوانی هم از نظر من مربوط به عدم پرداختن به موضوع "زیبایی شناسی برای همه" در سیستم آموزشی ایران است.
زیبا نبودن محتوا، رنگ و بوی صفحه ما را به طور کلی تغییر میدهد و از آنجایی که صفحه اینستاگرام، ویترین یا نمایشگاه برند است، نباید متوجه چنین تغییری شود.
به عنوان شخصی که با مسابقه مخالف است اما تا به حال چندین مسابقه را در اینستاگرام طرح ریزی و اجرا کرده، در نهایت با مسابقه در اینستاگرام مخالفم. البته شیوه های دیگری وجود دارند برای اینکه ظاهر صفحه شما خراب نشود. مثلا استفاده از یک هشتگ اختصاصی برای مسابقه به این شکل که هر شخص عکس را در صفحه خودش میگذارد و با نوشتن هشتگ مربوطه در کپشن، وارد مسابقه میشود. که البته این سیستم هم باگ های زیادی دارد و همچنان من معتقدم که مسابقه روش درستی برای پروموت کردن نیست و ترجیح میدهم هزینه ای که برای مسابقه کنار میگذاریم، برای تبلیغات صفحه برند در صفحات پر بازدید اینستاگرام هزینه شود.
این موضوع دروغ نیست که تعداد کاربران کلی و فعال فیسبوک و توییتر از سایر شبکههای اجتماعی بیشتر است. اما با این وجود چرا لینکداین ترافیک بیشتری برای شما میفرستد؟
در تحقیق دوسالهای که روی ۲ میلیون بازدید ارجاعی از طرف شبکههای اجتماعی در ۶۰ سایت مشارکتکننده انجام شد، لینکداین به تنهایی دو سوم ترافیک ارجاعی را از آن خود کرد و در رتبه نخست جای گرفت. مخاطبان و کاربران لینکداین، از قشر تحصیلکرده و متخصص جامعه هستند. بیشتر این افراد با فضای کاری و اقتصادی سر و کار دارند. پس نمیتوان انتظار داشت کودک ۱۲ ساله یا ورزشکار حرفهای رقص باله را در این شبکه اجتماعی ببینیم.
از آنجایی که طیف مخاطبان لینکداین را چنین افرادی تشکیل میدهند، محتوای شما (اگر واقعا مرتبط و به درد بخور باشد!) بیشتر دیده شده و لایک میخورد. این موضوع دقیقا برعکس اینستاگرام و تلگرام است که مخاطبین آنها به دنبال محتوای خبری کوتاه و یا سرگرمی هستند.از آن مهمتر، افراد حرفهای و متخصص همیشه به دنبال مرجع و محتوای کامل هستند. در نتیجه اگر شما در بروزرسانیهای لینکداین خود به مقاله اصلی در سایت لینک بدهید، میتوانید منتظر ترافیک ارسالی از طرف آنها باشید.
اما در لینکداین چطور باید رفتار کنیم ؟
1- دروغ نگویید چون بالاخره برملا می شود.
2- اگر شخصی را نمیشناسید پیام دعوت برای برقراری وضعیت دوستی نفرستید، بعضیها از این کار متنفرند.
3- وقتی که شما هنگام درخواست برقراری ارتباط برای ارسال پیام سفارشی هیچ تلاشی نمیکنید و تنها دکمه برقراری ارتباط را میزنید، این باعث میشود که مردم فکر کنند تلاش دارید تا جایی که ممکن است با افراد زیادی ارتباط برقرار کنید. البته سایت لینکداین محدودیتهایی را برای ارسال درخواست ارتباط بیرویه ایجاد کرده است.
4- هرگز پیام مشابه برای همه نفرستید مثلا پیامی که برای یک متخصص سئو میفرستید نباید همانند پیامی باشد که برای یک پزشک میفرستید. همینطور با مطالعه دقیق پروفایل افراد متوجه می شوید که مثلا نباید پیام مشابهی را برای دو برنامه نویس زبان PHP ارسال کنید.
5- لینکداین یک سایت شبکه سازی حرفه ایست. افراد باید تصویر شخصی داشته باشند نه لوگو. جای دیگری در لینکداین برای نمایش شرکتها وجود دارد. شرکت خود را در آنجا میتوانید اضافه کنید و لوگوی شرکتتان را نیز به آن اضافه کنید.
6- برخی مثلا اول اسم و فامیلشان را مینویسند، اما واقعا چه دلیلی برای این کار وجود دارد؟ معمولا اسپمرها چنین کاری را انجام میدهند. پس سعی کنید نام خود را کامل درج کنید.
7- گرچه لینکداین در درجه اول به عنوان یک ابزار شبکه سازی کسب و کار ساخته شده است، اما هیچ کس تمایلی ندارد که ببیند شما دائما درباره خود و شرکتتان چه میگویید. در لینکداین هم میتوانید اطلاعات جالب به اشتراک بگذارید فقط سعی کنید با پستهای خود اعتبارتان را افزایش دهید.
8- وقتی اطلاعات جدیدی وارد لینکدین خود می کنید این اطلاعات برای دوستان شما هم نشان داده می شود. اگر دائما در حال اضافه کردن وضعیت به روزرسانی باشید، دوستان و کسانی که با شما در ارتباط هستند ممکن است از شما دلخور شوند، برای بروزرسانیهای شخصی توصیه می شود حداکثر سه بار در روز این کار را انجام دهید و از Buffer App برای برنامه ریزی بروزرسانیهای خود استفاده کنید.
9- لزومی ندارد همه توییتهایتان را به لینکداین اضافه کنید، همانطور که قبلا هم اشاره کردیم بروزرسانی های زیاد میتواند باعث آزار کسانی که با آنها در ارتباط هستید شود.
10- لینکها یا بروزرسانیهایتان را به هر گروهی که در آن عضو هستید نفرستید بلکه درباره آنچه که میخواهید ارسال کنید، فکر کنید و تصمیم بگیرید که این مورد برای اعضای کدام گروه میتواند مفید و جذاب باشد. همینطور بهتر است با قوانین گروه هایی که در آنها عضو هستید بیشتر آشنا شوید.
11- چک کردن املای نوشتاری و اصول گرامری را فراموش نکنید شاید در توییتر و فیسبوک این مورد چندان مهم نباشد، اما در لینکداین به عنوان یک شبکه کسب و کار چندان خوش آیند نیست. سعی کنید کلمات و جملات را کامل بنویسید. اگر در توییتر به خاطر محدودیت بالا در تعداد حروف سعی میکنید کوتاه تر منظور خود را برسانید، در لینکداین سعی کنید که همانند یک حرفه ای در حرفه خود عمل کنید.
12- حتما نباید با اعضایی که لینکداین پیشنهاد میکند ارتباط برقرار کنید. همینطور بسیاری از لینکهای توصیه شده لینکداین دارای ارزش محتوایی نیستند. در ضمن اکانتهای اسپمر زیادی در لینکدین وجود دارند که به شما پیام فرستاده و درخواست پاسخ به ایمیل را از شما دارند. به درخواستهایی از اشخاصی که آنها را نمیشناسید، اعتماد نکنید.
13- در لینکداین هم میتوانید ارسالهای دیگران را لایک زده و یا بازنشر کنید و نیز نظر خود را زیر آن بنویسید. اما کپی کردن ارسالهای دیگران و ارسال آن از طرف خودتان به نظرم ایده چندان خوبی نباشد!
14- لینکداین ، فیسبوک نیست! در لینکداین کسی تمایلی به دیدن عکس شما و دوست قدیمیتان که در آخرین سفر خارجی انداخته اید ندارند.
15- از گذاشتن پست های شبانه ، بعد از ظهرهای دیرهنگام و آخر هفته ها اجتناب کنید. اگر به دنبال داشتن تعداد بیشتری از مخاطبان هستید که مطالب شما را دنبال کنند، کار درست این است که زمانی اقدام به انتشار مطالب نمایید که افراد در اینترنت حضور داشته باشند. لینکداین بیشترین میزان ترافیک خود را در صبح ها و ظهر ها و از دوشنبه تا جمعه معرفی کرده است. ( برای ایرانیان شنبه تا چهارشنبه است ). ساعت کسب و کار رسمی ادارات ، بطور عمومی ، برای لینکداین ( واکثر شبکه های اجتماعی ) بیشترین میزان بهره وری را دارد، البته این بدان معنا نیست که نیاز است شما زمانهای خاصی را بطور منظم برای اینکار در نظر بگیرید بلکه باید ببینید در این بازه زمانی (ساعات کاری ادرای) چه ساعتی برای شما بهتر است و یا بازدیدکنندگان بیشتری دارد. مطمئن شوید که تنظیم و برنامه پست دهی شما با ریتم مخاطبان و بازدیدکنندگان لینکداینی متناسب باشد.